Saturday, July 23, 2016

در باب حادثه مونیخ

چند روز پیش مطلبی با عنوان "آیا یک خداناباور،نژاد پرست است؟"منتشر کردم و در این یادداشت به این موضوع اشاره کردم که نباید این عملیاتهای تروریستی این حس بدبینی مان نسبت به خدا و ادیان را به سمت و سوی نژاد پرستی سوق دهد وگرنه این موضوع خود ایجاد کننده بحرانی در جهان خواهد شد و در واقع این امر منجر به تقویت نوعی افراط گرایی خواهد شد که نمونه بارزش همین حادثه مونیخ است که پس از تحقیقاتی مشخص شد که این حادثه ناشی از یک حس و توهین نژاد پرستانه بوده است.در یادداشت قبلی به این نکته اشاره کردم که اگر قرار است عملیاتهای تروریستی محکوم شوند؛بایستی این فعالیتها و عملیاتها در تمام نقاط جهان محکوم شوند تا این موضوع منجر به ایجاد شکاف بین مردم بلوک شرق و غرب نشود و بدنبال آن حس دشمنی بین این مردم تشدید نشود.طرز رفتاری که با این دانش آموز 18 ساله ایرانی-آلمانی شد به نوعی ایران خودمان نیز نسبت به افغان های مهاجر از طرف مردم و حکومت مستبد ایران دیده می شود و چون آنها از کشوری با بنیه ی افراط گرایی به کشور ما کوچ کرده اند؛پس اکثر مردم و حکومت مستبد ایران به این افراد به دید همان تروریست های طالبان نگاه می کنند و حکومت ایران نیز با توجه به این بدبینی های مردم برای رسیدن به اهداف شوم منطقه ای خود از شرایط ناچاری آنها سوء استفاده نظامی می کند و آنها را با وعده های دروغین و کثیف به جهنم سوریه اعزام می کند و واقعا این طرز رفتار است که منجر به تقویت نوعی افراط گرایی و نژاد پرستی خواهد شد و این حوادث را در جهان رخ خواهد داد...مجددا می گویم که با توجه به اینکه کشورهایی همچون ایران،عربستان،عراق،یمن،سوریه،افغانستان و غیره...در جهان به عنوان مردم مسلمان شناخته شده اند؛بنابراین نباید این حس بدبینی خودمان را نسبت به وجود خدا و ادیان به سمت و سوی نژاد پرستی سوق دهیم در غیر اینصورت باید منتظر وقوع حوادث بیشتری نظیر حادثه مونیخ باشیم!

Sunday, July 17, 2016

آیا یک خدا ناباور نژاد پرست است؟

از بعد داخلی مصداق آن کسیست که  از در و دهات یا شهر کوچک خود به پایتخت شهری کوچ می کند؛آن فرد و ایل و طایفه اش ممکن است به خاطر کمبود امکانات برای پیشرفت،جستجوی کار و یا جو خاله زنکی در و دهات یا شهر کوچکش به آن پایتخت شهر کوچ کرده باشند!این فرد سعی می کند که سریعا اصل و نسب خود را فراموش کند و بدنبال آن خود را سریع با شرایط آنجا همسو کند؛ پُز می دهد که من بچه پایتخت هستم من با کلاس شده ام و من می خواهم پیشرفت کنم و حتی همچون سایر شهروندان پایتخت شهر گرگ و حقه باز شوم...این فرد رفته رفته ارزشهای اخلاقی را به فراموشی می سپارد و حتی همشهریان خود را بچه شهرستانی خطاب می کند و نسبت به پسرفت شهر خویش یا بدبختی مردم شهر خویش بی تفاوت می باشد و  خلاصه به خاطر عقده های دوران گذشته اش فردی ظاهر بین،مد پرست،سطحی نگر،مغرور،خودپسند و بی تفاوت نسبت به ارزشهای اخلاقی خواهد شد.
از بعد خارجی مصداق آن کسیست که خیال می کند در کشوری که قرار است به آن مهاجرت یا کوچ کند؛به خاطر آزادی های مختلف شهروندی،مردم در خیابان ها همه در حال عشق و حال و ببخشید کَردن هم هستن از جمله از این افراد کسانی هستند که به اسم فعالیت تجاری و واردات اجناس به داخل کشور برای رسیدگی به این آزادی ها و عقده های جنسی خود زیاد به تایلند می روند!
این افراد همان کسانی هستن که در کشورهای جهان سومی همچون ایران،افغانستان،سوریه،یمن،عراق و غیره را بد نام می کنند بطوریکه در چت کردن با یک فرد اروپایی و حتی مهاجر خارجی تا می گویی من اهل ایران هستم به یکباره غیبش می زند و انگار با یک هیولا مواجه شده است........
حال بحث اصلی ما این است که آیا در حوزه مذهب هم نیز بایستی این طرز تفکر را داشت؟!با این توضیح که آیا برای یک  فرد دین یا خدا ناباور که در گذشته مسلمان بوده است؛ریختن خون یک مسلمان یا اصلا یک انسان در عملیاتهای تروریستی در کشورهایی همچون عراق،یمن،سوریه،افغانستان و غیره....دیگر مهم نباشد؟!یعنی حالا چون در گذشته مسلمان بوده ایم و حال کلا خدا ناباور شدیم؛بایستی نسبت به بمب گذاری و عملیات های تروریستی در کشورهای مسلمان که بیشتر زن و کودکان را نشانه می گیرند؛بی تفاوت باشیم؟!بله این مصداق همان عقده ای بازیست که برخی به خاطر فرار از گذشته خود به آن مبتلا می شوند!مثلا دید زشت و ناپسند این افراد را می توان در حادثه چند روز پیش نیس فرانسه و حادثه چند هفته پیش در عراق مورد بررسی و قیاس قرار داد بطوریکه در حادثه نیس فرانسه بیش از 100 نفر کشته و زخمی شدند ولی در حادثه چند وقت پیش در منطقه ای از عراق فقط بیش از 250 نفر زن،کودک و بزرگسال کشته شده اند حال باید پرسید چرا این حس همدردی و تنفر از این حوادث تروریستی در بسیاری از افراد به اصطلاح با احساس به یکسان دیده نمی شود؟!در کشورهایی همچون عراق،سوریه،یمن،افغانستان و غیره....سالانه ده ها هزار نفر به خاطر سیاستهای کثیف دولتهای کشورهایی همچون انگلیس،آمریکا،فرانسه،روسیه،ایران،عربستان،ترکیه و سایر کشورهای سودجو آواره و کشته می شوند؛پس چرا برای این کشته شدن و آواره شدن مردم این کشورها همدردی مناسبی دیده نمی شود؟!آیا چون آنها مسلمان هستند این حس همدردی جهانی دیده نمی شود؟!آیا چون ما در حال حاضر نسبت به هر دین و مذهبی بدبین شده ایم بایستی نسبت به ریخته شدن خون مردم این کشورها به عنوان حداقل یک انسان بی تفاوت باشیم؟!آیا خود این بی تفاوتی جهانی نسبت به ریخته شدن خون مردم این کشورها سر منشا تقویت افراط گرایی و بنیاد گرایی در جهان نیست؟!در نهایت یک خدا ناباور باید بر اساس چه معیارهایی تمام 250 نفر کشته شده در عراق را در یک عملیات تروریستی مسلمان و معتقد به خدا بداند مگر در همین ایران که به کشوری مسلمان و با دین تشیع معروف است؛همه مردم واقعا مسلمان و از گرایش شیعه هستند؟!بیاییم حداقل بی اعتقادی صحیح خودمان نسبت به دین،خدا و پیغمبران دروغین ادیان را به سوی نژاد پرستی یا تبعیض نژادی جهت و سو ندهیم!

Friday, June 3, 2016

پخمه ها و خائنین ملی مذهبی

اَلو اَلو بازرگان نخست وزیر سر به زیر و پاک ایران! اونی که انقلاب کردو می خواست معنوی کند مملکت ایران... الان آقای بازرگان کجایید دقیقا؟!حتما توو بهشت و پیش حوریان به ریش ملت می خندید که آری ما انقلاب کردیم و بعد بی سر و صدا پشیمان شدیم و به زندگی سیاسی مان هم ادامه دادیم و مردم هم اسیر یه مشت گرگ صفت کردیم الحق که شماها خیلی متواضعید در حدی که احمقید... ید الله وعزت الله سحابی و امثالهم که همچون آدمای اوسکول تمام عمرتان را توو زندان بودید واقعا که شما مردان عزت مرد و برای حکومت مستبد ایران بی خطر بودید..حالا ما این همه تواضع،عزت و احمقی شما را چه کنیم؟!حتما ما باید با همین خصوصیات بسیار فرهیخته شماها دست گرگ صفتان این حکومت مستبد و جنایتکارو از ایران کوتاه کنیم...پشیمانی شما ما را چه سودیست؟!اینکه شما در درون زندان بروید تا بپوسید که نشد واسه ما آب و نونی و بنظرم سردمداران این حکومت بایستی میکروب های بی خاصیتی همچون شماها را با روشی که شماها با سکوت تان در آن زمان به آن بال و پر دادید؛از این مرز و بوم پاک کنند...کسانیکه هنوز که هنوزه و با وجود این همه اسناد و مدارک به بقای این حکومت امید دارند و حتی حسن روحانی حقه باز را از خود می دانند...

شماها در یک کلام یه مشت پخمه و خائنید و شماها نیز باید محاکمه شوید!

Tuesday, April 19, 2016

جدال علم و ادیان الهی

جالب است که طبق نوشتار کتابهای به اصطلاح مقدس(تورات،انجیل،قرآن و غیره...) در گذشته پیامبران ادیان الهی در مبارزه با سنگ،کلوخ و به اصطلاح بتها و مجسمه های تهی از ارزش از طرف حامیان و سود جویان آنها با هزاران تهدید و فشارهای غیر منطقی مواجه بودند که مردم نیز در زمینه پرستش این اشیاء بی ارزش عادت کرده بودند و همین عادت و طرفداری متعصبانه مردم به سودجویان و سازندگان این بتها مجوز برخورد با پیامبران الهی را می داد و به همین خاطر برخی از پیامبران الهی نامرئی از پذیرفتن دعوت مردم به دینشان مایوس و در نتیجه دست به مهاجرت می زدند و خداوند نیز عذاب الهی برای این مردم و حاکمان نافرمان نازل میکرد... البته ما که در آن زمان نبودیم و تنها براساس یک سری روایات پر از شک،شبه و اختلاف بین راویان آنها این داستانها را شنیده ایم یا خوانده ایم!ادیان الهی همواره حرف از لجبازی،عناد و آزار و اذیت پیامبرانشان توسط مردم و حاکمان ستمگر را می زنند و ادعا می کنند که در گذشته بسیاری از مردم در مقابل سخنان منطقی و معجزات بدیهی پیامبران الهی ایستادگی کرده اند و با اینکه در بسیاری از موارد سخن حق بر آنها ثابت شده باز مجددا از روی لجبازی به آزار و اذیت پیامبران الهی پرداخته اند خب از یک طرف معلوم نیست که چرا ما باید به یک سری نوشتار،داستان ها یا افسانه های بدون مدرک و سند کافی و از همه مهمتر با شک و تردیدهای مکانی و زمانی بسیار زیاد باور داشته باشیم؟!از طرف دیگر چرا ما در زمان حال نیز نمی توانیم از مدعیان این ادیان الهی بخواهیم که برای اثبات خدای خود و همچنین برای ثابت کردن خیالبافی های گذشته خود نشانه ای یا معجزه ای بیاورند که حداقل در این عصر تکنولوژی ما این نشانه ها و معجزات را با فیلم و دوربین ضبط کنیم تا دیگر نسلهای آینده همچون ما برای درک  پیامبران خداوند متعال در عذاب نباشند و براحتی ایمان بیاورند؟!....همچنین چرا همواره دین در رویارویی با علم عاجز است و در بسیاری از کشفیات علمی حرفی برای گفتن ندارد و حتی در دوره های تاریخی عالمان و دانشمندان را به جرم دانشورزی و کشف حقایق واقعی و با مدرک هستی مجازات کرده است یا توصیه به سکوت و عدم دخالت در نظام هستی کرده است؟!چرا دین در مقابل انتقادهای درست،منطقی و علمی قدرت تحمل ندارد؟!چرا در گذشته و مقطع کنونی دین منشا پسرفت،جهل،ندانستن و خرافات بوده است؟!کلا اگر دقت کرده باشید الان دین و مذهب می باشد که در مقابل علم تاب و تحمل پذیرفتن انتقادهای واقعی و با مدرک و سند کافی را ندارد و چون کم می آورد اقدام به تهدید و ایجاد رعب و ترس در عالمان و دانشمندان اکثرا بی دین و مذهب می کند!

Monday, April 11, 2016

روزی که مردم جهان بفهمند دین و مذهب کلکی بیش نبوده است!

واقعا تصورش سخت است ولی بنظرم دوباره لشکر کشی،جنگ و خونریزی میان انسانها با شدت تمام رواج خواهد گرفت و انسانها پر از کلک،نیرنگ شده و ناجوانمردی در بین انسانها مرسوم خواهد شد.
در این یادداشت جای هیچ طرفداری از دین و مذهب فریبکار و دست ساز  انسانها وجود ندارد ولی در زمان فراگیر شدن بلاتکلیفی،بی خدایی و پایبند نبودن به اصول و قواعدی در بین انسانها،دیگر وضعیت قابل تحمل نیست و در اینجاست که باید ترسید و وحشت داشت از انسانهایی که عقده ای وار بدنبال حق پایمال شده خود در این جهان هستند و البته کسانی در این میدان جنگ پیروز خواهند شد که همچون گذشته و ماقبل از تولد ادیان و مذاهب به اصطلاح الهی صاحب قدرت،ثروت و تیز هوشی خاص باشند و دیگران همچون برده اسیر جاه طلبی های آنان خواهند شد.جامعه امروز ایران با کارهای جاه طلبانه ی حاکمان مستبدش به این سو می رود و برای مردم مضحکه کردن خرافات دین در شبکه های اجتماعی به امری عادی تبدیل شده است و در این وضعیت "برو بابا یا جمع کن بابا" جای "نعوذ بالله" را در عقاید آنها گرفته است و واقعا این حکومت بی کفایت دینی چه خدمت بزرگی به بی خدایی و بی دینی کرده است ولی در این وضعیت یک جا کار می لنگد و آن هم عدم وجود جایگزینی برای اصول و قواعد خرافاتی دین به عنوان اصولی که هر انسان شریفی بدون چشم داشت به حوری لختی،عسل جاری،سیبی،هندوانه ای و سایر وعده های دروغین و خیالی باید رعایت کند تا به اصطلاح در این جهان سنگ بر روی سنگ بیاستد یا اینکه هرج و مرج تمام این جهان را فرا نگیرد و انسانها عقده ای وار و بدون افسار به جان هم نیافتند و همچون جامعه امروز ایرانی بسیاری از مردم تنها به فکر راندن خر خود نباشند!

Sunday, April 10, 2016

روحانی و چهار سال قایم موشک بازی!

قایم موشک بازی بازیست که یک نفر چشم می گذارد و دیگران قایم می شوند در این بازی پر هیجان یکی مثل حسن روحانی چشم می گذارد و دیگران پشت سرش قایم می شوند سپس اوباما در حالت مشنگی و گاگولی وصف نشدنی فریب حسن قشنگ را می خورد و حتی همچون اسهال طلبان پر رو و ساده لوح وعده رفع حصر را باور می کند و انتظار دارد ایران با وجود دخالتهای بیهوده اش در اوضاع داخلی کشورهای منطقه برنامه هسته ای و سپس موشکی اش را نیز کنار بگذارد!در این هنگام خامنه ای زیر سنگ توالت قایم شده و از زیر سنگ و از روی باد شکم سال 1395 را سال "اقتصاد مقاومتی و اقدام و عمل" معرفی می کند و در واقع رسما از زیر سنگ توالت بر هیکل حسن روحانی،اوباما و ملت اسهال طلب ایران می ریند...احمدی نژاد که سه سال با بازی جریان انحرافی قایم شده بود با توپ پر و با یارانه وعده 250 هزار تومانی به مردم غیور و گشنه ایران می آید که پولهای ذخیره شده توسط حسن روحانی را دوباره درو کند و آنها را به آدمهای بدبخت و محتاج نون شب و اختلاسگر بدهد تا آنها هم بیش از پیش فربه تر و به عنوان یار لژیونر به امام زمان نزدیک تر شوند...محمد خاتمی همچنان قایم شده است و تا وقتی انتخاباتی در پیش نباشد سر و کله اش پیدا نمی شود تا مردم را دوباره به رای دادن به لیست اختراعی اسهال طلبی در سطح علی مطهری و یا شاید در دوره بعدی در سطح حداد عادل ترغیب کند و خلاصه به خامنه ای لبیک و ما تخمای لای پاتیمو بسلامتیت می نوشیم یه پیک....به به به اکبر هاشمی رفسنجانی پشت دفتر خاطرات خود قایم شده است و انگار پس از کشتار زیاد در فاجعه سال 57 اسهال طلب و معتدل مدیترانه ای شده است و تازه درد مردم را پس از 38 سال عمر این حکومت مستبد درک می کند ولی ایشان همچنان امام را قبول دارند و اعتقاد دارند که امام پُخیست(گُهییست)که تا الان لنگه اش پیدا نشده است...احمد جنتی با وجود کشتن تمام هنرمندان و بازیگران نامی در داخل و فراری در خارج همچنان زنده است و تا مثل مهدوی کنی شلنگ در درون بینی اش نگذارند؛خیال بازنشستگی ندارد و تازه بچه دایناسورش را نیز به حسن روحانی برای پست وزارت ارشاد توصیه می کند و معلوم نیست این بچه دایناسورمی خواهد تا چند صد یا هزار سال دیگر  زنده بماند!
از همین جا از جا انداختن سایر مسئولین کثیف نظام اسلامی که پشت سر فریبکاری های دولت معتدل حسن روحانی قایم شده اند؛عذر خواهی کرده و امیدوارم روزی برسد که مردم این حقه بازان  و غارتگران ایران را به زور یا با علامت وی و مسالمت آمیز از حالت قایم در بیاورند!

Thursday, February 25, 2016

سی و هفت سال و گام به گام

کلا ما ایرانی ها دونده های خیلی خوبی هستیم ولی افسوس که مدال و افتخارش رو حکومت از آن خودش می کنه.ما ایرانی ها برای بدست اوردن به اصطلاح رزق و روزیمان سگ دو می زنیم؛برای سر هم کلاه گذاشتن یا کلاهبرداری از هم حتی در رامسید هم از یکدیگر سبقت می گیریم؛برای گرفتن یارانه صف می گیریم؛برای مرغ گرفتن هم صف و معرکه می گیریم و بیشتر اوقات نیز در این صفوف انقلابی گیسو کشی می کنیم یا چونه همو بدجور میاریم پایین...خب بگذریم حالا انتخابات شده پوسترها روی دیوار نصب شده اون پدر سگ هم بدون اجازه و شاید هم اشتباهی پشت ماتحت باباش هم پوستر چسبونده و خلاصه خونه و شهرو کشورو به گه کشونده...این وسط محمد خاتمی با این فرهنگ ریده شده و این همه رد صلاحیت های مضحکو مسخره باز حرف از گام به گام به سوی ناکجا آباد میزنه...با احترام اقای ممد خاتمی گوساله!اول اینکه تا حالا کسی توو این دوره تبلیغات انتخابات تخمی این نظام پشت ماتحتت پوستر چسبونده؟!دوم اینکه ما سی و هفت ساله داریم گام بر می داریم پس چرا به جایی نمی رسیم و هنوز هم برای کلاه برداشتن از هم بیشتر گام بر می داریم..!
شما از گام اول در انتخابات 92 گفتید که اره حسن اومده وضعو درست میکنه!اولا ما که ندیدیم وضعی خوب بشه ولی وجدانا توو این انتخابات مجلس علی لاریجانی دماغ پهنو مثلث که خودشو برادرای جاکشش یه خط کش گرفتن توو دستشونو تمام زمین های مردمو تصاحب کردند؛حالا اینا واسه ما شدن اصلاح طلب به به چه گام های قشنگی مشنگی....!شما در این ویدئو باز مثل خامنه ای متوهم حرف از دشمن های داخلی و خارجی زدید که این حرفت خودش نشون میده که پیچ و مهره های اصلاح طلبی خودت هم شله و خلاصه ریدم توو این انتخابات تخمی و تخیلی این نظام که یه دفعه اصولگرا میاد توو لیست چپ بعد اصلاح طلب میره توو لیست راست و در نهایت هم چپ و راست هم شیرجه می زنند توو ماتحت رهبر!

Friday, February 19, 2016

جوک بزرگی به نام اصلاحات در قالب حکومت مستبد ایران

در روزهای گذشته و امروز پیامهای متعددی در شبکه های اجتماعی همچون تلگرام،واتساپ و غیره... به چشمم خورد که در این پیامها با عناوین مختلفی به نام اصلاحات، مردم را به شرکت در انتخابات فرمایشی مجلس ایران تشویق می کردند!عده ای با عکس خاتمی و با نوشته و پیامی از طرف او مردم را به شرکت در انتخابات تشویق می کردند؛ عده ای دیگر سر لیست کاندیدهای اصلاح طلب استانها و شهرهای مختلفی را منتشر می کردند و از کسانی به عنوان اصلاح طلب نام می بردند که بسی جای اشک و گریه به حال کشورمان ایران داشت و نمی دانم این دایره و محدوده اصلاحات در دوره های بعدی انتخابات فرمایشی ایران به چه میزان کوچک خواهد شد!آری درست است حکومت ایران قصد دارد محدوده و دایره اصلاحات را آنقدر کوچک کند که اعضای آن دقیقا در درون مشتش و تحت کنترل کاملش باشند تا وقتی به قولا تقی به توقی خورد و اعتراضی صورت گرفت براحتی رهبران این نوع اصلاحات پوشالی را از میدان به در کند و خلاصه 37 سال حکومت و همین آشو همین کاسه.....! شاید از بارزترین نمونه های این نوع اصلاحات در کشورهای استبدادی همچون ایران اصلاحات از نوع خواست و اراده بشار اسد دیکتاتور خون ریز کشور سوریه باشد البته این دیکاتور نیز در این خصوص از حکومت مستبد ایران الگو برداری کرده است چون اولا بشار اسد تا الان با پشتیبانی سر سختانه و محکم حکومت ایران بر منصب قدرت مانده است و دوما این استراتژی در کشور ایران پر ثمر بوده است که ناگفته نماند اصلاح طلبان حکومتی در موفقیت این استراتژی نقش بسیار مهمی را ایفا کرده اند.بشار اسد با کمال وقاحت و پر رویی مخالفان حکومتش را خودش انتخاب می کند و کدام انسان عاقلی چنین آزادی و اصلاحاتی را می پذیرد؟!بشار اسد همه مخالفان واقعی حکومت خود را تروریست می داند و تنها اصلاح طلبان حکومتی خود را که تمایل به حضور بشار اسد بر منصب قدرت دارند را قبول دارد!در ایران نیز مثلا جدیدا علی مطهری اصلاح طلب شده است یا مثلا از باند اصول گرا لاریجانی کسانی در لیست اصلاح طلبان شهر تهران توسط عارف جای دارند!حال با وجود چنین افراد تحت نفوذ و تسلط کامل حکومت مستبد ایران چه اصلاحات چشمگیری را در ایران می توان متصور شد؟! 

Thursday, February 4, 2016

دستاورد انقلاب 57؛روم نمی شود که بگویم ایرانی ام!

شاید بارها در اتاق گفتگوهای مختلف خارجی وقتی با یک شهروندی از کشورهای خارجی مخصوصا از کشورهای اروپایی و آمریکایی در حال گپ و گفتگو بودم؛در جواب دومین سوال او یعنی => ?where are you from  با پاسخ lol  مواجه می شدم و سپس دیگر پاسخی از طرف او دریافت نمی کردم.من قصد بالا بردن شخصیت و شان یک شهروند خارجی اغلب دو رگه را ندارم بلکه تنها می خواهم بگویم که چرا شخصیت و شان یک ایرانی بایستی اینقدر پایین بیاید که حتی یک شهروند بدبخت از آسیای شرقی هم نسبت به مردم کشور ما احساس برتری کند؟!انقلاب 57 شاید جواب این سوال و تمام سوالاتی از این دست باشد ولی  اگر بخواهیم وقوع همین انقلاب 57 را ریشه یابی کنیم باز به این علت می رسیم که وقوع چنین انقلابی هم ریشه در یک سری توهمات و جهل مردم آن زمان دارد که متاسفانه در مقطع کنونی نیز همچنان در اکثر مردم ایران دیده می شود...مردمی که با یک وعده دروغین دوباره فریب می خورند،مردمی که ثبات قدم ندارند و هر روز رنگ عوض می کنند؛مردم طمعکار،پرتوقع،حسود و بدخواه نسبت به پیشرفت هموطنان خود و غیره....آری بسیار خلاصه انقلاب 57 ریشه در ذات خود مردم ایران دارد و تا این ذات و فرهنگ از درون درست نشود،هیچگاه حکومتی قوی و ملی گرایی نیز در ایران بر سر کار نخواهد آمد!