Wednesday, July 4, 2012

لحظه ی انتظار

لحظه ی انتظار برای عده ای در این تاریکی که هر چه تمنا می کنند کسی به انتظار بیهوده شان توجه نمی کند روزها را می گذرانیم در این توهم که کسی هست و آخرش می آید و در این دنیا با خونریزی بسیاری از مردم روی زمین جشن و پایکوبی راه می اندازد...خونریزی و انسان کشی آرمانیست که با آن عده ای پز دین صفا و دوستی می دهند به پوسترهای لحظه ی انتظارشان که نگاه می کنی همه رنگها هستند به جز رنگ قرمز رنگ خون و جدا سازی انسانهائی با افکار متفاوت از هم...افتخار این لحظه انتظار را انسانهائی می کنند که اغلب نمی دانند برای چه کسی اشک می ریزند نمی توانند درک کنند که چرا برای کسی که تا حالا ندیده اند و عشق و محبتش را لمس نکرده اند اشک می ریزند؟! مگر ممکن است من برای برادری که قبل از به دنیا آمدنم از دنیا رفته باشد اشک بریزم حس من "انسان" حتی نسبت به بستگان از دنیا رفته ام که کلی محبت و عشقشون رو حس کردم به مرور زمان ضعیف تر می شود سپس چطور ممکن است برای کسی که تا به حال ندیدم و عشق و محبت واقعیش رو لمس تکرده باشم دلتنگ شوم...افسرده و به خاطر گیر افتادن در منجلابی از توهم که خودمان هم در مواقعی به این سطح بالای توهمان می خندیم خود را از لمس بسیاری از زیبائی ها جهان محروم ساخته ایم و منتظر کسی هستیم که قصد دارد با شمشیر و خونریزی صلح را در جهان حکمفرما کند

Sunday, May 27, 2012

نامه ای به حسین رونقی در بند!

خوردند و بردند و گرفتند به نام اسلامی که یک روز بر پایه ی آن بدون اختیار نام بر روی ما گذاشتند! ما اختیار انتخاب نداشتیم که بگوئیم خدائی را نمی خواهیم که به پادشاهی امثالی همچون خامنه ای پر و بال می دهد خدائی که غیرت و ناموس پرستی آبکی به ما اعطا کرد در حالیکه در گوشه و کنار این مرز و بوم به خاطر نداری و فقر در حکومت به قولا اسلامی تن فروشی می شود!عمو حسین ما در حد و اندازه تو جربزه ی مبارزه ی علیه ی این رژیم فاشیست اسلامی را نداشتیم ولی بدان که ما هم اندازه تو نه ولی زجر تحمل این رژیم مستبد اسلامی را می کشیم...می گویند برایت دعا کنیم که آزاد شوی ولی من ابراز امیدواری می کنم که هر چه زودتر از بند آزاد شوی و برای رسیدن به این مهم بدون دخالت در آن چیزی که می پرستی و اعتقاد داری تلاش می کنم.... برای من اینکه تو باخدا باشی یا نباشی مهم نیست مهم برای من رهائی فکر و اندیشه ات از این ایدئولوژی اجباری حاکم بر ایران است....من باید از خدائی برایت درخواست کمک کنم که وسیله ای شده است برای چپاولگری و امتیازدهی این رژیم به استعمار و ذکر خدائی را بگم که روز به روزامثالی همچون خامنه ای جنتی و افراد بی خاصیت دیگر را طول عمر می دهد و بهشت را همین جا برایشان به ارمغان آورده باشد و درنهایت نامشان را هم هر چند به جنایتکاری در تاریخ ایران بزرگ به ثبت رسانده باشد

Sunday, May 20, 2012

مخ زنی!

اسمش محمد تقی دانش آموخته ی دانشگاه در پیت اما واسه پیدا کردن دوست دختر چه عرض کنم جا خوابی! اسمشو گذاشته افشین دانش آموخته ی دانشگاه صنعتی شریف!ایشون برای اینکه پیش دکتر مکتر مهندس پهندس قلابی یا دانشجو مانشجو دوریالی خوشکل و ناز نازی خیابانی جس کلاس بذاره! حاضره همه جوره سیاه سفید توی...طرف مذکور رنگی در بیاد.ایشون برای هر کدوم از گرل فرنداش به قولا یک خط ایرانسل کنار گذاشته و با توجه به تاریخچه ی دوران مخ زنی اش اسم های فرهاد افشین داریوش کورش اشکان سهیل و هر اسم دیگه ای که با تقی نقی اصغر اکبر به خصوص جواد تفاوت فاحش داشته باشه برای خود بر گزیده است! خودشو بزینس کار در یک شرکت معتبر که روابط رفت و برگشت با کشورهای خارجی داره معرفی می کنه خلاصه از هم رنگه! جدیدا هم مد شده واسه جلب خاطر رمانتیک شاهزاده های پریون هیچ یه دوره ی کوتاه گیتار میتار هم میره که به اسم آموزش هم که شده باشه یه حالی حولی خلاصه به صورت هنریش هم کرده باشه!ایشون اصلا به ازدواج علاقه ای نداره اما خیلی علاقه منده که واسه ازدواج ملتو علاف خودش کنه!تجربه نشون داده حاجی اینطور باشی طرف بیشتر می خوادت یعنی به جای یه جاده صاف و بدون تسنداز باید یه جاده خاکی پر از سرعت گیر باشی تا بتونی دل خوشکل موشکلای پلاستیکی رو به دست بیاری!

Friday, May 18, 2012

آیت الله مکارم شیره ای!

ایشان از جمله مراجع تقلید بلند پایه ای هستند که پس از کشیدن بسیار به مقام معظم شیره ای نائل شدند روایتی از طرف یکی از یاران این آیت الله موجود است که روزی ایشان به خاطر نرسیدن شیره خدمت نامبارکشان بر سر منبر شرت و پرتهائی تلاوت کرده است که احمقهای پای منبری به علت درجه غلظت بالایش گه گیچه گرفته و راه خانه را گم کرده اند!آیت الله مکارم شیره ای در روزهای اخیر،هم پای مراجع تقلید خرفت دیگری همچون دهن صاف گلپایگانی و نور علی گوز همدانی برای شاهین نجفی حکم ارتداد صادر نمودند در حالیکه یکی نیست این وسط شر این بی خاصیت ها در ایران را از سر مردم کم کند و به مفت خوری و فریبکاریشان در کشور خاتمه دهد...لازم به ذکر این نکته ی مهم در مورد آیت الله مکارم شیره ای است که ایشان در دوران جوانی الاغ سوار قهاری بوده است به طوریکه چند باری در مسابقات الاغ سواری با مانع در بین مراجع تقلیدی که قبل از این انقلاب لعنتی دو ریال هم نمی ارزیدند،مقام اول و دوم را نصیب خود کرده است و همچنین یه چند باری هم الاغ ایشان که ارزشش از خود مکارم شیره ای بیشتر است،کاپ اخلاق را نصیب خود کرده است! دیگر نکته ای در مورد این پیر خرفت آیت الله مکارم شیره ای نیست والسلام نامه تمام

Sunday, May 6, 2012

شهیدان گمنام

معلوم نیست استخوان خر است یا سگ یا زیر پیرهنی است یا زیر شلواری که کردن توی یک قبر دادن به خورد ملت...دور تا دورش حصار زدن بلانسبت گوسفند هم مردم در آنجا صدا از خودشون در میارند الکی الکی گریه می کنند...!شهیدان گمنام ما مثله اینکه نه پدر دارند نه مادر موندم حالا چقدری تو انبارهای این نظام از این استخوانها هست که همینطوری گوسفندبار هر ساله سر ملتو شیره بمالند باهاش...!یکی نیست از این بی همه چیزا مخصوصا اون خامنه ای بپرسه حالا با شهیدان بانامش چه گلی به سرمان زدید که حالا با گمنامش هی در به در عمر حکومت خودتونو دارید افزایش میدهید...خلاصه سرتونو در نیارم عروسی داریم هر روز ما واسه این مقبره های شهیدان گمنام و هی استخوان تو بیابونا پیدا کنند و هی گنبد و مقبره بسازند واسه این ملت خواب و نادان

Friday, May 4, 2012

زندگینامه حضرت آیت الله خامنه ای

سید علی حسینی خامنه ای حروم زاده در سال 1318در مشهد توسط مرد همسایه بغلی از مادرش زاییده شد البته بین مورخان در بین همسایه بغلی و کوچه بغلی اختلاف نظر وجود دارد و برخی می گویند تقه ی مادر گرامی خامنه ای را مردی از همسایه بغلی منزل خانواده ی خامنه ای زده است و برخی دیگر هم بر این باورند که مردی به صورت اتفاقی از کوچه بغلی دزدکی وارد خانه شده و مادر گرامیشان را باردار نموده است!او از همان چهار سالگی در مهدکودک بارها مورد تجاوز قرار گرفت به طوریکه در دفترچه ی خاطرات گذشته اش نوشته که روزی در مهد کودک توسط دوستش بارها از طریق مداد مورد تجاوز قرار گرفته است به طوریکه یک بارش نوک مداد در ماتحتش گیر کرده و دیگر در نیامده است مورخان هم دیگر نتوانستند این نوک مداد را در آن زمان پیدا کنند که آخرش کجا رفته و چه شده است!او به علت خرفتی و کج فهمی اش درس و مشق را کنار گذاشت و از همان ابتدا به شغل شریف و گشادی آخوندی روی آورده است در سن جوانی همینطوری تخمی تخمی به زندگی اش ادامه داد تا نزدیکای انقلاب شد و پس از یک ارزیابی مفصل توسط دوست دیرینه اش یعنی هاشمی رفسنجانی که شب هنگام بارها از خجالتش در آمده است منبع درآمدی بهتر چپاولگری و غارتگری ایران نجستند و خویش را با چسباندن به ماتحت خمینی در بهره مندی ثروت ملی ایران شریک ساختند و به لطف دوست و رفیق حیله باز قدیمی اش یعنی هاشمی رفسنجانی به مقام رهبری نائل شدند.هم اکنون هم با حروم زادگی به زور بر تحت پادشاهی نشسته است و تکان هم نمی خورد تا وقتیکه مردم خودشان با تیپا خدمت ایشان برسند و همانند قذافی مثل موش فراری اش دهند