Friday, January 23, 2015

انقباض در داخل ولی انبساط در خارج!

در مقطع کنونی سیاست دولت و حکومت استبدادی ایران انقباض و ریاضت در داخل کشور ولی انبساط و ولخرجی در خارج از کشور است(در زمینه نظامی) و شاید هدف اصلی اعمال سیاستهای انقباضی و ریاضتی در دولت و حکومت ایران در داخل کشور چیزی جز تامین هزینه های فعالیتهای تروریستی و بیهوده اش در عرصه خارجی و بین المللی اش نباشد.در داخل کشور دولت و حکومت ایران مردم را به رعایت الگوی مصرف و به اصطلاح اسراف نکردن منابع طبیعی و ذاتی کشور پند و اندرز می کنند ولی خودشان پول و ثروت کشور را براحتی صرف حمایت از مهره های سوخته و جنایتکاری همچون بشار اسد و همچنین حمایت از گروهکهای تروریستی اسلامی در منطقه می کنند و کلا از حق مردم برای انجام انواع فعالیتهای تروریستی استفاده می کنند و اسم این کارها را هم "نفوذ و اقتدار زیاد ایران اسلامی" در نقاط مختلف جهان نامگذاری می کنند.در اینجا پرسشی مطرح است که اگر هدف اصلی اعمال این سیاستهای انقباضی و ریاضتی صرفه جویی در منابع اقتصادی،آینده نگری و پیشرفت و توسعه واقعی کشور است؛پس چرا خود دولت و حکومت به عنوان مجری این سیاستها بدون داشتن یک توسعه بخش سیاسی و اقتصادی چشم گیر تنها در تصور توسعه بخش نظامی می باشند؟آیا بدون داشتن توسعه ای در بخشهای سیاسی،اقتصادی و آزادی های اجتماعی و فردی می توان با توسعه بخش نظامی به یک رشد و توسعه واقعی دست یافت؟!تجربه نشان داده است که بسیاری از کشورهایی همچون عثمانی و شوروی سابق با دنبال کردن این نوع استراتژی نتوانستند که به یک رشد و توسعه واقعی دست پیدا کنند و در نهایت نظام های حاکم بر این کشورها از هم فروپاشیده است.حکومت مستید ایران نیز برای مدتی می تواند این استراتژی را بدون مشکل ادامه دهد ولی در نهایت نتیجه اجرای چنین استراتژی جز فروپاشی و نابودی نمی باشد.بطورکلی سرنوشت کشورهایی که تنها به فکر ماجراجویی و قدرت نمایی در خارج کشور از نوع تهدید کردن نظامی سایر کشورها هستند و نسبت به بحرانها و تنگناهای داخلی کشورشان بی اهمیت می باشند؛محکوم به نابودی و فروپاشی می باشد.

Sunday, January 18, 2015

در پاسخ به مدعیان استعمار ایران در دوران قبل از انقلاب57

برپایه اعتقادات بنیانگذاران و متفکران اصلی انقلاب 1357 در دوران قبل از انقلاب و به ویژه در دوران پهلویان،ابعاد نفوذ استعمار در ایران بسیار گسترده تر و ژرف تر شده بود.برپایه اعتقادات این افراد تاریخ استعمار ایران به سه دوره تقسیم می شود:
1-دوره استعماری:این دوره مربوط به دوران پادشاهان قاجاریه و بخصوص دوران سلطنت 50 ساله ناصرالدین شاه که این دوره تا کودتا سال 1299هجری-شمسی ادامه داشت و البته در این دوره به تلاشهای افرادی همچون عباس میرزا،قائم مقام فراهانی و امیرکبیر در زمینه کاهش وابستگی ایران به دنیای خارج اشاره شده است.در این دوره استعماری قراردادهای استعماری فراوانی بین ایران و کشورهای استعماری به خصوص روسیه و انگلیس بسته شده است که از جمله از این قرار دادها می توان قرارداد ترکمنچای،پاریس و قراردادهای نفتی دارسی(1280 هجری- شمسی) و شرکت نفت انگلیس و ایران اشاره کرد.
2-دوره نواستعماری:به اعتقاد مدعیان استعمار ایران در دوران قبل از انقلاب 57 در این دوره حکومت پهلویان شیوه جدیدی از استعمار را در ساختارهای سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی پیاده سازی می کنند و این دوره تا ملی شدن صنعت نفت(دوران نخست وزیری دکتر مصدق)و تا اوایل کودتا 28 مرداد سال 1332 ادامه داشت و البته در این دوره به خدمات رضاشاه هم در زمینه احداث راه های زمینی و پیشرفت وسایل حمل و نقل بخصوص راه آهن نیز اشاره شده است ولی با این وجود به اعتقاد آنها این خدمات بیشتر در خدمت تقویت الگوی توسعه برونزا یا تشدید وابستگی اقتصاد ایران به دنیای خارج بوده است و همچنین در این دوره به بستن قراردادهای نفتی همچون قرار داد استعماری نفتی حکومت رضا شاه با شرکت نفت انگلیس و ایران اشاره شده است که در این خصوص نیز به مقاومتهایی از سوی رضا شاه برای افزایش امتیاز و سهم ایران در این قرارداد  اشاره شده است.
3-دوران خود استعماری:در این دوران،استعمار بسیار عمیق تر و ژرف تر در ساختارهای سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و بخصوص فرهنگی نفوذ کرده بود و در واقع تعریف این نوع استعمار(خود استعماری) از دید متفکران و بنیانگذاران انقلاب 1357 نهادینه شدن و تبدیل به فرهنگ عام شدن استعمار و وابستگی ایران به دنیای خارج بین مردم ایران می باشد و اینکه مردم خودشان خواهان استعمار کشورشان توسط کشورهای صنعتی و سلطه گر باشند و در نتیجه در این شرایط مردم استفاده از کالاهای خارجی را به استفاده از کالاهای داخلی ترجیح می دهند که هنوز چنین نگاهی پس از گذشت 36 سال از وقوع انقلاب ننگین  و عقب رو 1357 در بین مردم ایران وجود دارد و در واقع وضعیت آنچنان تغییری نکرده است بلکه بدتر هم شده  است.در این دوره استعماری نیز به انعقاد قراردادهای نفتی همچون کنسرسیوم اول(1333 هجری- شمسی) و کنسرسیوم دوم(1352 هجری-شمسی)اشاره شده است و همچنین در این دوره به اجرای طرح نا موفقی به نام طرح اصلاحات ارضی(1338 هجری-شمسی) توسط فردی آمریکایی به نام روستو نیز اشاره شده است که این طرح در زمینه توسعه بخش کشاورزی در ایران اجرا شد.
بطورکلی مدعیان استعمار ایران در دوران قبل از انقلاب 57 معتقدند که در این سه دوره استعماری،ایران از هر لحاظ نسبت به دنیای خارج وابسته شده بود و مثلا از لحاظ اقتصادی معتقدند که بسیاری از بخشهای اقتصادی ایران از جمله کشاورزی،صنعت(صنایع سنگین،کوچک و بزرگ و....)،دامپروری،ماهیگیری و غیره...از لحاظ تامین مواد اولیه،تجهیزات و ماشین آلاتشان از منبع درآمدهای نفتی وابسته به دنیای خارج بوده اند و در کل الگوی توسعه اقتصاد ایران در این دوران استعماری از نوع برونزا بوده است در حالیکه در مقطع کنونی مثلا در اقتصاد ایران این نوع الگوی مد نظر آنها بیش از پیش  تقویت شده است و در واقع وابستگی اقتصاد ایران به دنیای خارج بیشتر شده است.به اعتقاد این افراد وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی از جمله نشانه ها و ویژگیهای تقویت الگوی توسعه برونزا و تشدید وابستگی اقتصاد ایران به دنیای خارج است در حالیکه در مقطع کنونی نیز این وابستگی به درآمدهای نفتی مخصوصا در شرایط کاهش قیمت جهانی نفت بیشتر به چشم می خورد!
در پایان این نکته نیز خاطر نشان شود که در کتابهای منتشر شده  توسط بنیانگذاران و متفکران انقلاب 1357 تاریخ ایران از دوره صفوی به بعد مورد بررسی قرار گرفته شده است و جالب است که این افراد دوران قبل از کشور داری پادشاهان صفوی را با کمال نا باوری سانسور کرده اند!

Wednesday, January 14, 2015

سی و شش سال شعار!

تا پیش از وقوع این انقلاب ننگین اسلامی،مدعیان و دلسوزان ایران  آنچنان سر و صدایی راه انداخته بودند که استعمار در همه ساختارهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی ایران دست اندازی کرده است و وای و بیداد... که گویی آنها قصد دارند با آمدنشان ایران را به یکباره تبدیل به یک ابرقدرت سیاسی و اقتصادی جهان کنند!از تشدید وابستگی اقتصاد ایران به دنیای خارج تحت عنوان پیروی از الگوی توسعه برونزا و الگوی مصرف برونزا گفتند،اینکه در زمان پهلویان استعمار تا عمق ساختارهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور نفوذ کرده است، از اینکه در دوران پهلویان کشور تحت وابستگی به نوسانات قیمتی نفت و آن هم به خواسته و فرمان قدرتهای نواستعماری اداره می شود و در نهایت از به تاراج رفتن ثروت و فرهنگ ایرانیان در آن دوران می گفتند!در آن دوران بهترین کالاها و خدمات ارائه شده برای مردم وارداتی کشورهای پیشرفته و صنعتی و از جنس درجه یک بودند و هر چند وجود آنها در کشور مانع رشد بخش تولید داخلی شده بود ولی در دوران کنونی در نظام ولایت فقیه نیز همان کالاها و خدمات خارجی به میزان بیشتر وجود دارند ولی با این تفاوت که جنسهای درجه سوم به پائینش وارد کشور می شوند.در آن دوران اگر بخش تولید داخلی کشور توان رقابت با بخش تولید خارجی و وارداتی را نداشت ولی با این وجود در مقطع کنونی نیز بخش تولید داخلی با ورشکستگی و سرخوردگی بیشتری مواجه می باشد!در اینجا این پرسش مطرح می شود که شرایط امروز بخصوص شرایط اقتصادی و روند توسعه کشور با دوران گذشته چه تفاوتی کرده است؟!نه اینکه در دوران کنونی و در نظام ولایت فقیه وابستگی اقتصادی ما تحت عنوان به اصطلاح  تبعیت از الگو و مدل توسعه برونزا تشدید شده است که همین ترس و وحشت مقامات نظام ولایت فقیه از آثار سوء و منفی کاهش قیمت جهانی نفت بر روی اقتصاد ایران از نشانه های بارز تشدید این وابستگی می باشد و اگر ما واقعا بخش تولید داخلی پر رونق و رشد اقتصادی چشمگیری در این سی و شش سال سپری شده از عمر این نظام داشتیم پس چرا در مقطع کنونی با کاهش قیمت نفت تنمان به لرزه در آمده است و برای افزایش قیمت نفت التماس و خواهش کشورهایی همچون عربستان را می کنیم؟!ترس و لرز مقامات این حکومت  از کاهش قیمت جهانی نفت خود گواه بر این واقعیت دارد که در این سی و شش سال شعار کار و فعالیت چشمگیر و اساسی در زمینه رشد و توسعه اقتصادی کشور صورت نگرفته است و منابع اقتصادی طبیعی و ذاتی کشور بیش از پیش  به هدر رفته است.

Sunday, January 11, 2015

علی مطهری چه می گوید؟!

در نطق به اصطلاح جنجالی امروز علی مطهری در مجلس عربده کشان اسلامی،علی مطهری همچون گذشته به نکاتی اشاره کرد که نشان داد که اصول و اعتقادات او با حداقل خواسته های جنبش اعتراضی ایران همخوانی ندارد!اولا علی مطهری صراحتا می گوید که من خاطر خواه میرحسین موسوی و مهدی کروبی نیستم و تنها سنگ نظام ولایت فقیه را به سینه می زنم و اگر این افراد به فجیع ترین وضع اما عادلانه نیز محاکمه شوند،من در این زمینه اعتراضی ندارم و به حکم دستگاه قضایی احترام می گذارم البته علی مطهری در مصاحبه ها و بیانیه هایی دیگر گفته است که باید به جرایم به اصطلاح آن طرف فتنه یعنی احمدی نژاد هم پرداخته شود(یعنی اینکه علی مطهری میرحسین موسوی ومهدی کروبی را نیز فتنه می داند).دوما باور اینکه میرحسین موسوی و مهدی کروبی از تیررس انتقام نظام ولایت فقیه قسر در بروند و در نتیجه در دادگاه های این نظام و با این دستگاه قضایی وابسته و غیر مستقل تبرئه شوند؛بسیار سخت و غیر محال بنظر میرسد پس بنابراین چه علی مطهری داد و قار کند و چه نکند فرقی به حال میرحسین موسوی،مهدی کروبی و زهرا رهنورد نمیکند و در واقع آنها باید در هر صورت به عنوان مهره ای سوخته برای حفظ آبرو و حیثیت این نظام قربانی یا فدا بشوند.حال این همه درود فرستادن و شیرت حلالت علی مطهری و شعار علی بیا اینجا... علی بیا اینجا... در استادیوم مجازی اصلاح طلبان حکومتی برای چیست؟ واقعا جای سوال دارد که علی مطهری مگر چه سخن جدیدی و امیدوارانه ای گفته است؟لپ کلام بابا علی مطهری میگه بگذارید این فتنه گرهای پدر سوخته چه میرحسین موسوی و چه مهدی کروبی و چه زهرا رهنورد از یک طرف و از طرفی دیگر احمدی نژاد حرفهایشان در محاکمه علنی بزنند و سپس پس از بررسی قوه قضاییه غیر مستقل و وابسته به حکومت از روی زمین محو شوند نیز اشکالی ندارد!علی مطهری به عنوان فرزند آن شهید داغون اسلام همچنان با انرژی و کالری سرشار به آزادی های فردی جامعه حمله ور می شود هرچند این فرد حتی طاقت دیدن صحنه شادی تماشاگران زن در مسابقات فوتبال جام جهانی که با سرعت باد از طرف صدا و سیما میلی پخش شد را نیز ندارد و به خاطر دیدن این صحنه اونم نصف شبی که همه ملت خوابن یا مشغولند!دست به قلم می شود و می خواهد از داغ دیدن این صحنه اتفاقی در صدا و سیمای میلی سر به بیابون بزند....حال بنظر دوستان علی مطهری با داشتن این شرایط فجیع چه ارتباطی با آزادی این سرزمین دارد؟

Tuesday, January 6, 2015

استعمار همچنان شدیدا در ایران نفوذ و دخالت دارد!

در سالهای منتهی به وقوع انقلاب 57 درست وقتی که حرکتهای بنیادی برای رشد و توسعه اقتصادی ایران از سر گرفته می شود،هر چند که آغاز این حرکتهای رو به توسعه در ایران با کارشکنی هایی از طرف استعمار مواجه می شود؛فردی به نام روح الله خمینی به عنوان مبارز و مخالف اصلی نظام وقت به مردم ایران معرفی می شود!این فرد حتی کوچکترین فهم و سواد لازم برای حکومتداری در ایران را ندارد و به دموکراسی به عنوان یکی از اساسی ترین پایه های روند رشد و توسعه اقتصادی کشور شدیدا حمله می کند و آن را ساخته دست کشورهای پیشرفته و صنعتی و به اصطلاح استکباری و سلطه گر می داند!روح الله خمینی به دلایل نا معلومی آزادانه شروع به اعتراض علیه نظام وقت می کند و همچنین با تشریفاتی تعجب آور به سایر کشورها از جمله کشورهای صاحب قدرتی همچون فرانسه تبعید می شود و بدون هیچ سوء قصدی نیز در دوران تبعید بیانیه بازی می کند و رسانه های همین استکبار و در واقع استعمار نیز در تشریح و تبلیغ چرندیات و بیانیه های ایشان کوتاهی نمی کنند!آخر مگر روح الله خمینی چه عجوبه ایست که اینقدر کشورهای به اصطلاح استکباری هواشو دارند و در چنین شرایطی چه فردی ابلهی باورش می شود که این فرد با کشورهای استکباری و در واقع استعماری دشمنی می کرده است؟!انقلاب روح الله خمینی برای آنها از سال 57 تاکنون چه سودی داشته است؟!
انقلاب ننگین روح الله خمینی در وهله اول سطح فرهنگ ایرانیان را به زیر صفر کشانده است و از ایرانیان در جهان چهره ای وحشی و بدون منطق و تمدن به نمایش گذاشته است.انقلاب ننگین روح الله خمینی و سپس جنگ هشت ساله و خود ساخته خمینی تمام زیرساختها و زیر بناهای اقتصادی کشور را که روزی امید بود ترمیم تر شوند،نابود ساخته است.انقلاب ننگین روح الله خمینی نظام سلطنتی ایران را تغییر نداده است بلکه تحت تاثیر وقوع این انقلاب تنها لباس ،شکل و شمایل عوض شده است و صد البته ای کاش همان نظام سلطنتی با کت و شلوار و کروات و تاج در ایران به حاکمیتش ادامه می داد چون منطق آنها نسبت به این آخوندها و لات و الواتهای مذهبی بیشتر بود.انقلاب روح الله خمینی جامعه ایرانی را از حق داشتن آزادی های فردی،آزادی های سیاسی،اجتماعی که از موئلفه های مهم روند رشد و توسعه اقتصادی کشورها به شمار می آیند،محروم ساخته است.انقلاب روح الله خمینی از ایران کشوری منزوی و حامی تروریسم ساخته است و این امکان را به کشورهای بی در پیکر و اصل و نسبی داده است که منابع مالی و درآمدهای حاصل از کاهش سرمایه های طبیعی(فروش نفت)را در حسابهای بانکهای تجاری و تولیدی خود نگه دارند و با این پولهای و ثروتهای مردم ایران بازی کنند و تنها سود این پولها را به عنوان آزاد سازی درآمدهای ایران طبق مفاد مذاکرات مسخره و تکراری هسته ای به ایران پرداخت کنند و این پولهای پرداختی به ایران نیز مجددا صرف فعالیتهای تروریستی ایران در منطقه و نقاط مختلف جهان شود(صرف خرید اسلحه برای گروههای اسلامی یا صرف تولید اسلحه از طریق خرید مواد اولیه از کشورهای صاحب قدرت و استعماری).در دوران کنونی و در نظام ولایت فقیه کشورهای استعماری بیش از دوران دیگر در حال چپاول و غارت ایران هستند و فقدان یک نظام دلسوز و دلخواه مردمی عرصه را برای چپاول و غارت ایران توسط این کشورها بازتر کرده است و در واقع در مقطع کنونی استعمار در تمام ابعاد و بصورت پنهانی در حال نابود کردن ایران عزیزمان می باشد