Monday, December 22, 2014

حسن روحانی حقه حکومت است!

با آمدن حسن  روحانی هیچ گونه تغییر چشمگیری در شرایط سیاسی و اقتصادی کشور به وجود نیامده است و این دولت با پوشش دروغین اعتدال فشارهای اقتصادی بر روی زندگی مردم را بیشتر کرده است!حسن روحانی همچون احمدی نژاد دروغ می گوید و وعده های این آخوند مکار هیچ کدام عملی نشده است و طرفداران انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور نیز تنها از روی توهم و تلقین آزاد شدن فضای سیاسی و بهترشدن شرایط اقتصادی کشور از لحاظ کاهش یا کنترل نرخ تورم در سطح جامعه،مدام بصورت متعصبانه و گاها تعجب آور از این فرد دروغگو و حقه باز حمایت می کنند!بنظر تمام رسانه های حکومتی بخصوص کیهان حسین بی شرفمداری در تلاشند که حسن روحانی را نماینده و رئیس جمهور متعرضین تقلب در انتخابات سال 1388 معرفی کنند در حالیکه باید پرسید که  آخر با چه معیاری می توان گفت که حسن روحانی نماینده معترضین انتخابات سال 1388 است؟مگر حسن روحانی چه آبی بر سر این جنبش هنوز زنده ولی خفته زده است؟!حسن روحانی حتی از اظهار نظر قطعی و شجاعانه در مورد وقایع سال 1388 ابا دارد و چرا برخی چنین فرد حقه باز و دروغگو و وصله ناجور را به جنبش اعتراضی ایران می چسبانند؟!وقتی فرد حقه باز و دروغگویی همچون حسن روحانی عضوی از این جنبش اعتراضی قلمداد شود؛عاقبت این امر این می شود که افراد بی شرفی همچون حسین بی شرفمداری و حمید رسایی در پایان دوره ریاست جمهوری حسن روحانی خواهند گفت که دیدید مدعیان اصلاحات و تقلب در انتخابات سال 88 هم هیچ کاری برای کشور انجام ندادند و شرایط نسبت به گذشته تفاوتی نکرده است بلکه با آمدن طرفداران این جریان به اصطلاح فتنه بر سر کار شرایط کشور بدتر نیز شده است و در صورتیکه همانطور که گفته شد حسن روحانی اصلا نماینده حداقل معترضین انتخابات سال 88  هم نیست و تنها عده ای  در نشستها و مراسمات مختلف جوگیرانه،متعصبانه برای برآورده نشدن وعده های سیاسی و اقتصادی این آخوند مکار بیهوده کف و سوت می زنند و حسن روحانی نیر وعده های عملی نشده اش را مجددا برای این افراد گاگول تکرار می کند تا اینکه این دوره چهار ساله ریاست جمهوری این فرد نیز همینطور آبکی و بدون در بر داشتن نتیجه مثبتی تمام شود و این شرایط اسفبار سیاسی و اقتصادی ایران تنها در سطح وعده تداوم یابد

Thursday, December 18, 2014

عقده های ناگشوده

من خوب و عالی نیستم که دارم می نویسم!
وقتیکه توو یه دهات یا شهر کوچکی بین حمیع بازاریان خاله زنک،کج فهم،بازنشسته،بیکار و کنجکاو زندگی و کار می کنی هرچند که بین سطح تو و آنها شکاف زیادی وجود داره و قانع کردن چنین افرادی بعضا منتهی به قانع شدن خودت میشه!اینطور میشه که یه عده تنها از روی کنجکاوی و یه عده هم از روی عقده های اختلاف های خانوادگی دست به دست هم می دهند تا یه نفر رو کله پا کنند! اینا می خوان بدونن که مثلا در روز عاشورا سال 88 در اون یک روز بازداشتی چکار باهات کردن!این افراد که نهایتا تنها از پشت شبکه های ماهواره ای همچون بی بی سی،صدای آمریکا و غیره .... و توسط مجریان و کارشناسان فراری و ته دلن دل نگران و روشنفکر اصلاح طلب عتیقه و مسخره شیعه(مسعود بهنود و عطا اله مهاجرانی کثیف) و سایرشون هم بزدلهای دل نگرون اذیت شدن خانواده هاشون توو تهرون و کلا توو ایرون،اخبار اعتراضات انتخابات سال 88 را دنبال می کردن،می خوان بدونن که مثلا راست میگن  توو زندون با شیشه نوشابه ازتون پذیرایی کردن؟!گفتم که قانع کردن چنین افرادی در نهایت منتهی به قانع شدن خودت میشه که این افراد این قدر(-) تخم و خایه نداشتن که برن بیرون این حرفهایی که مخفیانه پشت سر آخوندهای بی اصل و نسب می زنن توی خیابونها بزنن و بعد تنها می خوان از روی کنجکاوی و تخم سگ بازی رو اعصاب تخم و خایه داراش باشند...خب آره ما بازداشت شدیم ولی حقیقتا و خوشبختانه اینقدر جمعیتمون در اون روز بازداشتی زیاد بود که دیگه داداش وقت نشد و یا شاید شیشه نوشابه ای نبود که از ما پذیرایی کنند و بعدش هم پس از گذشت 24 ساعت با گرفتن یه تعهد و باز کردن یه پرونده خوشگل و پر دردسر امنیتی و سیاسی ما رو  دست در دست والدین محترم  به بیرون زندان روانه ساختند!این بازداشت هر چند که همراه با درد فرو کردن شیشه نوشابه و سایر کثافت های حکومتهای فاشیستی،استبدادی دینی نبود اما هنوز که هنوزه دردش در همون باز کردن پرونده سیاسی و امنیتی نهفته و اینکه در هر گزینش و مصاحبه ای مثل آب خوردن ردت می کنن و حتی گردن کلفت ترین پارتی و فامیلت هم نمیتونه در این زمینه بهت کمک کنه و فتنه و فتنه و این جر و دعوای فرسایشی برای افراد در بند وقایع 88 ادامه خواهد داشت تا روزی که از سر مجبوری هم بخوای کارهایی کنی که خودتو از این بدبختی نجات بدی باز همون روز ممکنه تقی به توقی بخوره و انقلابی بشه و تو در اون روز مزدور خطاب بشی!
پرونده ما در برابر زجر کشیده های واقعی وقایع انتخابات همچون میرحسین موسوی و مهدی کروبی و غیره...جدا از اعتقادات بی پایه و اساس دینی شان،قطره ای بیش از آب یک اقیانوس نیست ولی بهرحال این قطره نیز در این اقیانوس اعتراض علیه این نظام فاشیست دینی نقش کوچکی ایفا کرده است و باید هزینه بدهد و هر چند که عده ای  در مقطع کنونی که وضعیت اقتصادی،اجتماعی و سیاسی کشور در سطح بین المللی بسیار آشفته است؛می خواهند خود را همه جوره به این جنبش بچسبانند و کم کاریها و بزدل بازی های آن دوره اعتراضات خیابانی را تنها با زدن حرف و انتقاد جبران کنند و حتی با یه دونه عکس در کنار یک زندانی سیاسی زجر کشیده خود را به اون ور آب پاس بدهند...ولی ما همچنان از یادآوری و گفتن اون 24 ساعت بازداشتیمان در روز عاشورا بین عموم که یک سند افتخار است نه یک سند حقارت،پرهیز می کنیم ولی جای تاسف داره که یک عده  تنها از روی کنجکاوی،کج فهمی و تنگ نظری می خواهند جزئیات متوهمانه مدنظر خود را از  این واقعه از طرف ما بشوند و الحق که مردمی داریم که هنوز لیاقت آزادی را ندارند!

Sunday, November 9, 2014

علیه فریبکاری های روباهانه حسن روحانی!

حسن روحانی ذاتش همچون آخوندهای دیگر با حقه و فریب گره خورده است و راست راست دروغ می گوید و وعده هایی که ارائه می دهد هیچ کدام اجرایی نمی شود.در زمان آغاز رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری اعتقاد داشتم که با آمدن باند هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان حکومتی مجددا با ارائه درخواست رفع حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی اعتراضات خفته مردم پا می گیرد و اصلا امیدی به اصلاح وضع موجود با سر کار آمدن هاشمی زفسنجانی  و حسن روحانی نداشتم و تنها هدفم در حمایت از آمدن هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات این بود که باز در هیاهوی جنگ قدرت آخوندها مجالی برای اعتراض مردم علیه این همه نابسامانی اقتصادی،سیاسی،اجتماعی و فرهنگی کشور به وجود آید ولی خب هاشمی رفسنجانی که رد صلاحیت شد و حسن روحانی هم که آمد، آن بازده ایجاد جنب و جوشهای اعتراضی مردم را نداشت و همانطور که گفته شد تنها در حد حرف وعده داد و از همان ابتدا مشخص بود که اهل عمل نیست.روی سخنم با افرادیست که همچون باورهای دینی بی پایه و اساسشان بر تقدس گرایی افراد پافشاری دارند و همچنان امید دارند که حسن روحانی بتواند این وضع نابسامان موجود در کشور را بهبود بخشد.این افراد هنوز این واقعیت را درک نکرده اند که اعتراض و انتقاد به روح جامعه طراوت می بخشد که می تواند ضامنی  محکم بر پیشرفت و توسعه کشورها باشد و در نهایت اصرار در حمایت غیرمنطقی و متعصبانه گروه یا باند سیاسی منجر به حاکمیت دیکتاتوری خواهد شد.آنها خیال می کنند که باید تنها چشم بسته حمایت کنند و ضعفها و بی عرضگی های گروه یا باند سیاسی مورد حمایتشان را نادیده بگیرند و متاسفانه در مدافعین و سینه چاکهای دولت حسن روحانی نیز همین وضعیت حاکم است و آنها حاضر به تحمل کوچکترین انتقاد نسبت به حسن روحانی نیستند و در پایان باز مجددا خاطر نشان می شود که اگر بخواهیم بی طرفانه در مورد عملکرد دولت حسن روحانی قضاوت کنیم؛باید بگوییم که دولت حسن روحانی از هر لحاظ بخصوص اقتصادی و سیاسی ضعیف کار کرده است.

Friday, November 7, 2014

نگاهی به حادثه اسید پاشی از زاویه ای دیگر

اسید پاشی کار یک عده بیمار است.اسید پاشی کار عده ایست که کلا با زیبایی زن البته اگر به نفعشان نباشد،مشکل دارند!اسید پاشی توسط کسانی انجام می گیرد که در کوچه و خیابان از پائین به بالا به خانمها نگاه می کنند!اسیدپاشی کار اون دسته از آدمهایی که براحتی برای دیگران حرف در می آورند و زنها را به اهلش و نااهلش تقسیم می کنند!همه این حرفهای مایل به شعارهای فمینیسمی درست و صحیح....اما واقعا چند درصد زنان ما حوصله پرداختن به این شعارها را دارند؟چند درصد از زنان جامعه بدنبال افزایش سطح و ظرفیت پیشرفت خود برای پیشرفت سریع تر کشورمان هستند؟میزان خود باوری و مقاومت زنان برای رسیدن به اهداف و خواسته های خود چقدر است؟در همین قضیه اسیدپاشی حضور زنان به عنوان قربانیان اصلی حادثه دلخراش اسیدپاشی چقدر بوده است؟
یکی از مشخصه های مهم کشورهای توسعه یافته حضور مستمر و مقاوم زنان در عرصه سیاست،اقتصاد،فرهنگ و اجتماع است ولی متاسفانه در ایران ما زنان بیشتر از اینکه عمل کنند،حرف می زنند و حتی بعضا در حوادثی همچون اسید پاشی حضور و اعتراض مردان بیشتر از زنان است.
زنان ما سرکار میروند که بیش از این  به حکومت ثابت کنند که حضور دارند،برای شوهر خود در خانه شاخ و شونه بکشند و اکثرا وقتی با آنها در مورد سیاست و اقتصاد صحبت می کنی پیف پیف می کنند و می گویند که علاقه ای به سیاست نداریم ولی وقتی ضربه و آسیبی خوردند یک دفعه به سیاستمدارانی قهار تبدیل می شوند...به عنوان نمونه در وقایع و اعتراضات سال 1388 من خودم به شخصه موارد زیادی را دیدم که خانم هایی که دعوت به راهپیمایی و تظاهرات می کردم هر چند که منتقد شرایط موجود بودند ولی در عمل جیم می زدند و بر روی اعتراضات و خواسته های خود پافشاری نمی کردند و خلاصه لپ کلام این است که ریشه وقوع حوادثی همچون اسید پاشی در کم کاری خودمان هم هست!

شاید هم روحانی از این شکست بدش نیاید!

کارنامه دولت روحانی از هر لحاظ سیاه است و این واقعیتی است که به هر بهانه ای غیر قابل انکار است. دولت روحانی با شعار اعتدال و مقابله با جریان افراطی و با نگاهی اصلاح طلبی در نزد مردم پا در عرصه انتخابات ریاست جمهوری نهاد  و وعده هایی ارائه داد که تاکنون  درصدی از آنها برآورده نشده است!در زمینه اقتصادی تنها تکیه بر تحقق هدف کاهش نرخ تورم در اقتصاد ایران داشته است در حالیکه این کاهش نرخ تورم هم در سطح جامعه آنچنان که اعلام می کنند،قابل لمس نیست و همچنین نرخ بیکاری هم در دولت روحانی بسیار بالا رفته است و برنامه ای هم در زمینه کاهش آن از طرف کادر اقتصادی دولت روحانی ارائه نمی شود و تنها مقامات اقتصادی کشور به هشدار و حرف درمانی بسنده کرده اند.در زمینه مسائل سیاسی نیز نه تنها فضا باز نشده است بلکه این حس تلقین باز شدن فضا سیاسی کشور،بسیاری از دلسوزان و فعالان سیاسی ایران را به دام انداخته است و روانه زندانهای این نظام مستبد کرده است.در زمینه حقوق بشر تعداد اعدام ها در دولت روحانی به شدت افزایش یافته است و اینکه عده ای می گویند که دولت چکاره است و همه چیز در دست قوه قضاییه تحت نظر رهبر است،نیز بهانه و توجیهی بیش نیست چون حداقل حسن روحانی می تواند از جانب خود نسبت به این نقض آشکار حقوق بشر در ایران اعتراض کتد و همچنین می تواند به بیان واقعیات بپردازد و از دروغگویی پرهیز کند که نمونه ای از دروغگویی حسن روحانی در این چند سال سپری شده از عمر دولتش دروغی بود که در سازمان ملل گفت و اینکه ما در ایران روزنامه نگار زندانی نداریم!
روحانی هم همچون آخوندهای دیگر خوب می داند که اگر این نظام سرنگون شود،دیگر جایش در ایران نیست و پست و مقاوم و زندگی آنها در ایران به خطر میافتد پس بنابراین این خطر را به جان نمی خرد و حتی اگر شکست ظاهری دولتش منجر به تداوم بقای این نظام مستبد شود،مشکلی با این موضوع نخواهد داشت و در نتیجه در زمینه تحقق هدف کلی نظام حاضر به هر گونه انجام وظیفه ای و فداکاری می باشد و بهتر است واضح تر بگویم که آمدن روحانی در عرصه سیاست برای مردم  به معنی  آمدن همان جریان اصلاح طلبی بر سر کار می باشد و در نتیجه شکست این دولت نیز به معنی شکست هر گونه جریان اصلاح طلبی در ایران است و در صورتیکه این امر واقعیت ندارد و این دولت اصلا نماینده حتی درصد ناچیزی از اصلاح طلبان واقعی این حکومت مستبد نیست و برخی مردم به علت عدم آگاهی و رهایی از فشار اقتصادی بیش از حد بر روی زندگیشان  و در نهایت به امید آینده ای روشن تر به حسن روحانی رای داده اند و او را به ناچار به عنوان رئیس جمهور انتخاب کرده اند.

Tuesday, October 28, 2014

ایرانیان در محرم شادند یا عزادار؟!

سجاد با خر کیفی خاص خودش از شروع مثلا ماه نامبارک محرم حرف میکنه که آخ قربون امام حسین برم باز محرم شده و بزن و بکوبشو خوردنو آشامیدنش....سجاد سیاه پوشیده ولی توو این ایام دلش بیش از ایام دیگه هفت رنگ میزنه و انصافا تریپ مشکی و عشقیش هم بدجور توو چشم میزنه....میگه  توو هیئت و مسجد محله ما یه ثانیه پس از اتمام نماز جماعت مغرب و عشاء بروبچ باحال محل بدون وضو و خواندن نماز شروع به زدن طبل و سنج میکنند، به گونه ای که ملت دوست دارند اون وسط بندری قر بدن!
انگار که  این همه داستانو فیلمو سریالهایی ساخته شده شری بیش نبوده و ملت هنوز به این نتیجه نرسیدن که به ظاهر اهمیت ندن و کلا محرمو با پرچم و رقص بیرق و قر قایمکی یا آشکار گرامی میدارن!
اعتراف می کنم که امسال تعداد پرچم ها و طبل ها و هیئت های پر از جوانان عاشقو خوشتیپو ملوس بیشتر از پارسال شده و کلا چه تفریح و عروسی عمومی بهتر از این ده روز اول ماه محرم و اینکه نمی خوام سرتون درد بیارم محرمی که بساطی شده برای شادمانی نه عزاداری!

Saturday, October 11, 2014

ابراز عجز آمریکا از ناحیه قدرت

از زمانی که مقامات آمریکایی پس از گذشت دو سال از اعتراضات مردم سوریه اعلام کردند که جنگ داخلی سوریه سالها به طول خواهد انجامید؛نسبت به قصد و هدف مقامات آمریکایی در این زمینه شک کردم و با ادامه این جنگ و رشد بسیار سریع و عجیب گروه تروریستی داعش در سوریه و سپس عراق و همچنین هجوم ناجوانمردانه این تروریستها و تبهکاران چند رگه اروپایی ،آمریکایی،آفریقایی و افغانی به کوبانی و انفعال عجیب قدرتها و استعمارگران غربی و آمریکا بر حدس و گمان خود مطمئن شدم!مبارزان کرد کوبانی از آمریکا و متحدانش می خواهند که شرق و جنوب کوبانی محل اصلی تجمع و جنگ با تبهکاران و تروریستهای داعش را بمباران کنند ولی آنها بدون توجه به درخواست آنها تنها غرب کوبانی که درگیری ها در آنجا از شدت زیادی برخوردار نیست را بمباران می کنند!سالهاست که ائتلاف میانه رو انقلاب مردم سوریه از آمریکا می خواهند که در زمینه برکناری بشار اسد از آنها حمایت تسلیحاتی و فوری کند ولی آمریکا از این درخواست به دلایل نامعلومی و به بهانه ترس از مسلح شدن گروههای تروریستی حاضر در سوریه از شناسایی و کمک به مخالفان میانه رو حکومت بشار اسد سرباز میزند در حالیکه اگر علت عدم حمایت آمریکا از این مخالفان میانه رو بشار اسد تنها مسلح شدن گروههای تروریستی حاضر در سوریه به سلاح های سنگین بود که در مقطع کنونی بسیار آسان این گروهها با چهار پیکاپ توانستند کلی سلاح سنگین آمریکایی از ارتش عراق به غنیمت ببرند و همچنین به درآمد ماهیانه 90 میلیون دلاری فروش نفتی دست یافتند که می توانند با این درآمد هنگفتشان تمام اهدف و مقاصد کشورهای استعماری همچون آمریکا و کشورهای غربی را برآورده کنند که در راس این اهداف و مقاصد طولانی مدت کشورهای استعماری حضور مداوم و مستمر آنها در خاورمیانه و چپاول کشورهای صاحب ثروت و منابع می باشد تا از این طریق بتوانند بر مشکلات و موانع توسعه اقتصاد آشفته داخلیشان فائق آیند..اینجا کار بسیار جالب و خنده دار است که بسیاری از این تروریستها و تبهکاران داعش با پاسپورت وارد سوریه می شوند و پس از گذشت یک سال کشورهای غربی و آمریکا متوجه می شوند که بله عده ای از شهروندهایشان که اغلب مهاجر بوده اند به این تبهکاران و تروریستهای داعش پیوسته اند یعنی این غربی ها و آمریکاها اینقدر احمق می باشند که از خودشان نمی پرسند که این همه شهروند کشورشان در این آشفته بازار جنگ در سوریه می خواهند بروند اونجا چه غلطی کنند؟!در زمینه جذب نیرو و فعالیت آزادانه آنها در فضا مجازی نیز دیگر بسیار آشکار و مشخص است که اعضای این گروه بدون محدودیت در پی جذب نیروی و شستشوی مغزی اغلب خلافکاران،سابقه داران و عقده ایی های مهاجر اروپایی،آمریکایی،آفریقایی هستند و متاسفانه این کشورها افکار عمومی را به سخره گرفته اند و مردم را گاگول فرض کرده اند.....در واقع می توان گفت اینکه آمریکا می گوید در کوتاه مدت نمی توان داعش را از بین برد،مفهومی بسیار آشکار دارد و مفهوم و پیام این اعلام و ابراز عجز آمریکا این است که ما به این راحتی نمی خواهیم دست از سر خاورمیانه بر داریم و این گروه تروریستی را برای سالهای مدیدی بمنظور رسیدن به تمام اهداف و مقاصد دراز مدت خود تغذیه می کنند و هر زمان که به هدف و قصد خود نزدیک شدند یا رسیدند براحتی این گروه تروریستی خود حمایت شده را  نابود می کنند ولی ناگفته نماند آمریکا تنها کشوری نیست که از حضور داعش در منطقه سود می برد و قطعا کشورهایی همچون سوریه،ترکیه،عربستان،ایران،روسیه،چین،بسیاری از کشورهای اروپایی ، سایر کشورهای عربی....از حضور این عروسک در منطقه سود و منفعت می برند..در نهایت این حرف که آمریکا توان نابودی این گروه تروریستی تازه اوج گرفته را حتی در کوتاه مدت ندارد،حرفی باور نکردنی و عجیب است و مطمئنا دوام چنین گروه تروریستی خطرناکی در منطقه اهداف و منافع بسیار مهمی را برای آمریکا و متحدانش در پی دارد...اهدافی که تنها با گذشت زمان ابعادش بیشتر آشکار خواهد شد

Thursday, September 4, 2014

چرا از آب کارون؟

قصد دارند ما را از داشتن این سرمایه در حال نابودی استانمان هم محروم سازنند!انتقال آب از سرشاخه های کارون یکی از قدیمی ترین و با ارزشمند ترین سرمایه های ملی ایران و رودخانه ای که در ترانه ها و خاطرات مشهورترین خواننده های ایرانی هم از سالهای پیش جا باز کرده است؛کار اشتباهیست که یک عده بر پایه توقعات و انتظارات غیرمنطقیشان می خواهند این رودخانه را  خشک و ویران کنند!آیا کمبود آب و خشکی زاینده رود و بدنبال آن ناراحتی مردم اصفهان را می توان با اعمال زور بر مردم استانی دیگر و نابودی سرمایه ملی  استانشان جبران کرد؟با چه توجیهی مسئولان استان اصفهان و مردم اصفهان چنین توقع بیجایی را دارند و آیا آنها از طریق به خطر انداختن سلامتی مردم استان خوزستان می خواهند به هدف خود برسند؟!ما نسبت به این توقع و انتظار غیرمنطقی اعتراض داریم و نمی گذاریم در استانی که تابستانش از شدت گرما طاقت فرساست و آسمانش از شدت و غلظت زیاد ریزگردها نفس گیر می باشد؛کارون را هم از ما بستانند...مسئولین استان اصفهان و بدنبال آن مردم آنها باید کمی منصفانه تر به این موضوع نگاه کنند و بدانند که کارون هم همچون زاینده رود وضعیت مناسبی ندارد و هر گونه انتقال آب از سرشاخه های کارون،وضعیت این رودخانه را بدتر و وخیم تر خواهد کرد و این امر موجب بروز اختلافاتی بین مردم این دو استان خواهد شد 

Wednesday, August 6, 2014

حکومت مستبد ایران از حضور داعش در منطقه چه سودها و منفعتهایی عایدش می شود؟

حکومت مستبد ایران همچون سایر کشورهای حامی تروریسم از پیدایش و به قدرت رسیدن داعش سود و منفعتهایی عایدش می شود که در این یادداشت قصد است که به شرح برخی از این عایدی ها و منفعتهای حکومت ایران در حمایت از داعش بپردازیم.در وهله اول حکومت ایران از یک طرف با به قدرت رسیدن داعش می تواند در عرصه داخلی برای مردم و فعالانی که از وضعیت اسفبار اقتصادی،اجتماعی و سیاسی کشور ناراضی هستند؛خط و نشان بکشد که اگر بخواهید با ما در بیافتید و در تصور سرنگونی نظام فاشیست ولایت فقیه باشید؛در نتیجه با داعش روبرو خواهید بود و خلاصه دهنتون سرویسه و از طرفی دیگر مردم را قانع به این موضوع می کنند که نظام ما نسبت به سایر بسیاری تشکیلات دیگر دموکراتیک تر می باشد و اسلام ما اسلام داعشی نیست که هر روز در حال گریز و فرار باشید و در نتیجه همچون مردم سوریه و عراق آواره مناطق و کشورهای دیگر باشید!پس به همین حکومت با رهبری دیکتاتوری همچون خامنه ای رضایت داشته باشید...
یکی دیگر از منفعت های حکومت ایران از به قدرت رسیدن داعش متحد کردن نیروی های شیعی منطقه علیه سنی ها می باشد و خلاصه آتش تفرقه بین شیعه و سنی را در منطقه شعله ور کردن...
از دیگر منفعتهای حکومت ایران در حمایت از داعش،جلوگیری از سقوط بشار اسد دیکتاتور و جنایتکار سوریه می باشد تا از این طریق بتواند مخالفان میانه رو بشار اسد را محدود تر و حذف کند و در نهایت به خیال خود با همکاری با آمریکا و سایر کشورهای در ظاهر علیه تروریسم،بر علیه مورد بازیچه قرار داده های عضو داعش بجنگند و از نظر من عقب نشینی های مشکوک ارتش عراق با بر جا گذاشتن کلی مهمات و سلاح سنگین قبل از هجوم داعش به برخی از شهرهای مرزی و مرتبط با کشور سوریه می تواند سیاستی باشد که در زمینه مسلح تر کردن داعش در برابر مخالفان میانه رو بشار اسد صورت گرفته باشد چون در آن زمان کنکره آمریکا و اوباما حرف از افزایش حمایت تسلیحاتی مخالفان میانه رو اسد می زدند و دیدید که پس از به اصطلاح به غنمیت گرفتن مهمات و سلاحهای سنگین ارتش نور المالکی توسط داعش،این گروه تروریستی بخش اعظمی از این مهمات و سلاحهای سنگین به غنیمت گرفته شده را به داخل خاک سوریه انتقال دادند و مطمئنا این کار از حمایت صریح و مستقیم تسلیحاتی نورالملکی و حکومت ایران از داعش بسیار بهتر و هوشمندانه تر بوده است تا این گونه هم حکومت ایران و هم دولت سر سپرده نورالمالکی در جهان بیش از پیش متهم به حمایت از تروریسم نشوند .
حقیقتا همه گروههایی که در عراق علیه حکومت نور المالکی می جنگند با داعش همراهی نمی کنند و تنها از روی لجبازی از حکومت شیعی و تحت حمایت ایران است که تصمیم گرفتند علیه دست درازی های گروه تروریستی داعش یا خلافت اسلامی به اماکن مقدس خود(سنی ها) در موصل و سایر شهرهای تحت تسلط داعش سکوت کنند وگرنه مطمئنا اگر بخواهند داعش را در عراق نابود کنند این امر کار سختی برای آنها نمی باشد چون آنها از حمایت مردمی بیشتری نسبت به گروه تروریستی داعش برخوردارند.
آنچه که برای حکومت مستبد ایران مهم نیست به هدر رفتن ثروت و منابع سرشار تمام مردم ایران است و در واقع حکومت ایران با این ترفندها و تقدیم کردن ثروت و منابع تمام مردم ایران به استعمار در جهت خرید تسلیحات دسته دومشان و همچنین بلوکه شدن حسابهای بین المللی حاصل از فروش نفت در بسیاری از کشورهای فروشنده نفت از ایران و صرف محکوم شدن حکومت ایران و بدنبال آن پرداخت خسارت بابت  شرکت در عملیاتهای تروریستی و خرابیکاریها در سایر کشورها،،توانسته تا الان دوام بیاورد وله در واقع می توان گفت این منفعت،منفعتی مشترک بین ایران،امریکا،بریتانیا و سایر کشورهای حامی تروریسم ولی در ظاهر علیه تروریسم می باشد.
برای حمایت از وبلاگ کلیک کنید

Sunday, August 3, 2014

تحقیر شده ها،بازیچه شده اند!+عکس

در اینکه گروههای تندرو  و افراطی اسلامی همچون داعش از جانب گروهها و کشورهایی منفعت طلبی حمایت می شوند،شکی نیست ولی آنچه از نحوه عضوگیری این گروهها می توان فهمید،این است که اغلب کسانی که عضو این گروهها شده اند کمترین اطلاعات را در مورد دین اسلام ندارند و تنها بر پایه برداشت خود یا برداشت دیکته شده همپیمانان خود در مورد این دین اظهار نظر و عمل می کنند!آیا این افراد مهاجر از کشورهای غربی و آفریقایی در گذشته زندگی مطلقا اسفباری داشته اند؟بنظر من پاسخ این سوال خیر است زندگی آنها در سطح زندگی مردمان عادی خوب و متوسط بوده است ولی حقیقتا انتظار آنها از سطح زندگیشان فراتر از این بوده است و این امر در نهایت منجر به پیدایش عقده هایی در آنها برای پیوستن به دینی همچون اسلام شده است تا بر این اساس بر پایه برداشت خود نسبت به این دین بر سایر مردم حکمرانی کنند...به عکس عضوی از گروه داعش یا همان خلافت اسلامی از مصر می نگرم این فرد مصری الاصل  است و قبل از اینکه عضو این گروه شود،چه زندگی با طراوتی داشته است و در کنار دوستانش چه سرگرمی هایی داشته است و حال به عکسی از ایشان در کنار قابلمه ای از سرهای بریده شده ی به قول خودشان مرتدهای دین اسلام می نگرم و خنده دار است که اشاره او به این قابلمه سرهای بریده و تشبیه آنها به کله پاچه جدیدا برایش تبدیل به سرگرمی شده است!بنظرم درد،درد معروف شدن به هر نحوی می باشد،درد در پی قدرتخواهی یا قدرتطلبی این افراد است نه اینکه آنها واقعا به دینی و مسلکی معتقد باشند،آنها می خواهند بر سایر مردم حکمرانی کنند و عقده های شخصی مبنی بر سرشناس نشدن را اینگونه بر سر افراد دیگر به نام دین و مذهب خالی کنند،آنها برای خود القابی انتخاب می کنند و خود را رهبر و فرمانده صدا می کنند و متاسفانه در پی رسیدن به این اهداف بازیچه حمایت کشورهایی فرصت طلب و منفعت طلب قرار گرفته اند
برای حمایت از وبلاگ کلیک کنید





با کمک از سایت العربیه


Monday, July 28, 2014

تتلو با توبه از توبه گذشته با آفتابه به داعش پیوست!

ابوبکر تتلو از طرف خلیفه خودشیفه و خوشکل بلا یعنی ابوبکر بغدادی بدنبال وعده اجرای کنسرت در ولایت شام شمالی به عنوان مجاهدی تشنه پول و شهرت و خایه مال مقام ولایت به درجه بالای معنوی نایل گردید...ابوبکر تتلو که جدیدا با تریپ مشکی و بسیار سنگین می خواند مثل اینکه از دریافت مجوز از دیگر خلیفه مسلمین جهانی یعنی آیت الله یه چپ(خامنه ای)همان حضرت بچاپ ایران،نا امید گردید و در پی وعده دریافت مجوز برای اجرای کنسرت در دولت اسلامی شام و ناهار حاضر شده است خود را در سطح یک آفتابه پائین بیاورد و این دفعه راهی مسیر ذلت،خواری و خایه مالی ابوبکر بغدادی و دیگر بروبچ مجاهد شود.بر این اساس تتلو متن توبه نامه دیگری تهیه کرده است که در ابتدا با فحش ناموسی به آیت الله یه چپ شروع می شود که به او نارو زده است و آخرش به او مجوز اجرای کنسرت نداده است و بقیه آن هم به شرح زیر است:حضرت آقا ابوبکر بغدادی عزیزدلم تو یه دونه ای تو عشق منی فدات شم....تتلو میخواد آدم بشه تتلو میخواد دیگه دختر گوگول بازی نکنه تتلو میخواد با چیز تو بازی کنه تتلو میخواد اسمشو عوض کنه تتلو دست همه مجاهدین رو هیچ اونجای اونها هم میخوره...بیا باهم شام را کنیم ناهار و عراق را با هم نصف نصف تقسیم کنیم و خلاصه من می خونم تو هم قر بده و برقص...مرسی

Monday, July 7, 2014

آیا واقعا هدف داعش پیاده کردن اسلام ناب محمدی است؟

در این مقطع و برهه  زمانی در صحت اعتقاد به اینکه هدف اصلی پدید آورنده گان ادیان یا مذاهب تنها برقراری اصول انسانی در این دنیا نبوده است بلکه سوء استفاده از ساده اندیشی بسیاری از مردم و همراه کردن اجباری یا دادن وعده و مژده گانی بسیاری از عالمان و دور اندیشان بوده است؛شکی نیست ولی انگار ظهور فرقه ها و شاخه های من درآوردی همچون داعش یا خلافت اسلامی بیش از اینکه دارای این دو مشخصه مذکور باشد، ناشی از نوعی لجبازی و پیاده سازی قواعد و اصولی می باشد که عده ای  قصد دارند با پیاده سازی این اصول در میان مردم از عمد ایجاد رعب و وحشت نمایند شاید ظهور چنین فرقه ها و شاخه هایی از دین اسلام تیر خلاصی بر پیکر این دین من درآوردی باشد که عده ای خاص از طریق آن به نون و نوایی رسیدند و از نظر نگارنده این یادداشت شکی در این موضوع نیست که پشت این فرقه و شاخه عجیب و دارای اصولی حتی خارج از اصول کهن و قدیمی اسلامی، کشورهایی و افرادی هستند که اهداف خاصی را در پیاده سازی این احکام دنبال می کنند اصولی که زنان حتی نباید از خانه بیرون بزنند یا در ساعات خاصی باید از خانه بیرون بزنند حقیقتا در اسلام  ناب زمان محمد هم وجود نداشته است و یا 1000نفر را ردیف کردن و دست و پا بسته و اسیر به رگبار یا به شمشیر بستن هم در آن زمان در قدیمی ترین نسخه های قرآن و روایات سنی یا شیعه وجود نداشته است.قصد جانبداری از دین اسلام نیست که به اعتقاد نگارنده این دین و سایر ادیان دیگر توهمی بیش نیستند و در نهایت پیشوایان هیچ کدام از ادیان ارائه شده نتوانسته اند موجبات رضایت انسانها از نحوه زندگیشان در این دنیا را فراهم سازند و تنها حسی نامعلوم و تجربه ناپذیری مبنی بر خوشبختی در یک دنیای خیالی و وصف ناپذیر را به مخاطبان خود انتقال داده اند که با هیچ اصول علمی اثبات پذیر نمی باشند. پیشوایان و پیشروان داعش یا القاعده یا هر فرقه ی من درآوردی بر گرفته از اسلام هر کدام تفسیر خاص خود را از این دین دارند و در هنگام به قدرت رسیدن حاضرند حتی شریک خود را تبدیل به رقیب و سپس مطیع و در صورت عدم تبعیت  از خود آنها  را حذف کنند!در اینجاست که کار می لنگد و براحتی می توان فهمید که قصد به دست گرفتن قدرت است نه پیاده سازی اصول شریعت و داعش و خلیفه خود خوانده آن این موضوع را به خوبی در این مقطع زمانی اثبات کرده است و شاید بتوان گفت آشکار ترین پیام ظهور و به قدرت رسیدن این فرقه و شاخه عجیب اسلامی همین است که قصد و هدف اصلی به دست گرفتن قدرت و چشیدن لذت امر و نهی کردن انسانهای دیگر یا مورد چاپلوسی،تحسین قرار گرفتن و در نهایت بنده و برده آنها شدن می باشد...بله درست است هدف داعش پیاده سازی اسلام ناب محمدی نیست بلکه اهداف دیگر پشت این فرقه و شاخه من درآوردی اسلامی وجود دارد و این چرخه تا وقتیکه انسانهایی می خواهند سایر انسانها را بنده و برده خود کنند،ادامه خواهد داشت

Thursday, July 3, 2014

فریب و غارت؛دستاوردهای دین و مذهب

طبیعت انسانها و در واقع وجه تمایز انسانها نسبت به سایر موجودات این بوده که به دلیل آن حس کنجکاوی ناشی از تفاوتهای ساختار مغزیشان نسبت به موجودات دیگر،همواره دنبال توهمی به نام وجود خدایی یا کسی که می توان در مواقع سختی و دشواری به آن تکیه کرد و هم در مواقع شادی و موفقیت از آن تشکر کرد؛بوده اند.در این میان بسیاری از انسانها پا فراتر از این حس کنجکاوی نهاده اند و این حس کنجکاوی را تبدیل به حس زرنگی و فریبکاری برای غارت و حکمرانی برسایر انسانهای ساده اندیش کرده اند و در واقع با تشکیل تشکیلاتی به نام دین و مذهب خود را برتر از سایر انسانها دانسته اند.شاید در ابتدا برای نگارنده این یادداشت هم تحقیق و تفحص در زمینه مسائلی همچون دین و مذهب بخصوص دین اسلام کاری زشت و پر از ترس و دلهره بود که مثلا بله ممکن است خداوند خیالی به نفع یک عده خاص،تمام این جنایتکاران،خلافکاران،حقه بازان و ظالمان دینی و مذهبی را رها کند و تنها به خفت و خشتک تحقیق کننده این چرندیات ساخته برخی انسانها گیر دهد که تو با چه جراتی باید به من بگویی بالای چشمت ابروست و تازه خیلی جالب است این افراد چنین خداوند کم تحمل و بی ظرفیتی را بسیار مهربان می دانند بطوریکه یکی دو تا از القاب فراوان ایشان را رحیم و صبور بودن می نامند!حقیقتا تنها دستاورد دین و مذهب برای افراد نون خور این تشکیلات فریب و غارت سایر انسانها بوده است!قصد من از نوشتن چنین یادداشتی حمایت از جریان خاصی مثلا جریان های مختلف مرتبط با بیخدایی نیست چون برخی از همان جریانها هم به گونه ای با گفتن چنین حقایق و واقعیتهایی قصد فریب و چپاول مردم را دارند.این یادداشت از دید کسی است که خود را در قید و بند هیچ باند و حزبی نمی داند و در واقع برده هیچ طرز فکر و اندیشه ثابتی نمی داند!ای کاش به جای این تشکیلات شامل بسیار اصول کشکی،مضحک و بی سر و ته....تشکیلاتی با اصول واقع بینانه تر و تنها برای در کنار هم زندگی کردن انسانها با حسی بهتر وجود داشت، تنها هدف انسانها برای خوبی کردن به یکدیگر احساس آرامش گرفتن برای ادامه زندگیشان در این دنیا نه برای توهم در خوشی بودن پس از این دنیا بود که واقعا باور این چرندیات که پس از این دنیا لذتهایی از جنسی دیگر وجود خواهد داشت تا وقتیکه هیچ کس تا حالا چنین پدیده و اتفاقی را ندیده است،یک باور کاملا ابلهانه و مسخره ای است!سیب هایی اندازه هندوانه،خیارهایی اندازه خربزه،جویهایی جاری از شیر موز با بستنی،بسته های نوشابه باز کرده زیر سایه درختان،حوری های تپل مپل لخت پتی نه حجابی نه احمد خاتمی و نه علم الهدایی و نمی دونم سینما خانگی لذت دیدن لقاء الله که آخرش ما نفهمیدیم مثلا نگاه کردن به الله برای هزاران سال یکنواخت چه لذتی در پی خواهد داشت؟حقیقتا با کمی تامل نسبت به سطح پائین و شبیه به این دنیا این لذتها،پاداشها و تنبیه های ارائه شده توسط مدعیان وجود چنین ادیانی به راحتی می توان فهمید که این تشکیلات ساخته انسانهایی همین دنیا بوده است که چون سطح فکر و اندیشه آنها توان بیش از این را نداشته است در نتیجه نتوانسته اند بیش از این از پاداشها و عذاب های نافرمانی از دستورات خدای خیالیشان مردم را آگاه کنند!در واقع می توان گفت بهشت و جهنم ارائه شده توسط این افراد حقه باز و غارتگر هم بی سر و ته و بی هدف می باشد بطوریکه از یک سو انسانها پس از مرگ باید یا بخورند،بکنند و بخوابند و با اولیای خدا فوتبال بازی کنند یا نهایتا بروند پیش خدواند و ور ور قیافه نحسش را نگاه کنند و از سوی دیگر هم آن مادر مرده های جهنمی هم تا ابد درون دیگ های موجود در این مکان آبگوشت شوند و گاهی هم به عنوان زغال قلیون بروبچ حاضر در بهشت(مخصوصا اولیای خداوند) مورد استفاده قرار گیرند...واقعا چه تشکیلات مضحک و مسخره ای که از طریق آن سالهاست که ما را به عقب رانده اند و تمرکز ما را هنوز و هر روز بیشتر معطوف به نیازهای اولیه مان در این دنیا یعنی خوردن،خوابیدن و مسائل جنسی کرده اند و فکر ما را از رشد،پیشرفت و خودباوری دور کرده اند.

Thursday, May 22, 2014

روزگاری که حفظ امنیت در ایران معنی دیگری داشت!

شرایط یا وضعیت امروز نهادهای مرتبط با حفظ امنیت در ایران به گونه ای بسیار اسفبار و وخیم می باشد که در واقع می توان گفت تا چندی دیگر پیاده روی در خیابان ها و کوچه  پس کوچه ها هم در سراسر کشور برای مردم سخت می شود.کوچه ها و خیابانهای ایران شب هنگام مملو از جوانان بیکار،معتاد و دنبال شر و خلافی می باشد که باز از روی بی تدبیری سردمداران بیخیال و بی کفایت ایران به این وضعیت مبتلا شده اند.حکومتی که دستگاه امنیتی اش بیش از اینکه  در تصور کشف راه های سریع برخورد با خلافها و جرایم خطرناکی همچون سرقت،چاقو کشی،آدم کشی،کلاهبرداری و اختلاسهای هزار میلیاردی باشد؛در تصور کشف را ه های گیر دادن به شادی و خشتک پشت و جلو جوانان می باشد که خوب است در اینجا به یک حرف راست حسن چاق الله دبیر کل گروه تروریستی و مفت خور حزب الله در رابطه با دستگاه امنیتی حکومت سوریه اشاره کرد که دستگاه امنیتی حکومت سوریه بیشتر بدنبال زنان تن فروش و کلا عیش و نوش خود هستند که البته این سند توسط ویکی لیکس به تازگی انتشار یافته است و در واقع پخش این سند مربوط به سال 2006 است که توسط العربیه این خبر پوشش داده شده است.دراینجا دستگاه امنیتی ایران هم بیشتر مثل دستگاه امنیتی حکومت فاسد سوریه بر این محور می چرخد و بیش از اینکه به وظایف اصلی خود بپردازند به گیر دادن به جوانان و کارهای مسخره و مضحکی همچون بازداشت وبلاگ نویسان و فعالان و دلسوزان شرایط اسفبار جامعه ایران می پردازند و یا مثل برخورد با اعتراضات سال 88 تمام انرژی و توان خود را از هر طریقی حتی استفاده از مجرمان و خلافکاران حرفه ای برای سرکوب مردم معترض مسالمت جو صرف می کنند.متاسفانه انگار تمام اصول و قواعد دین کشکی اسلام معطوف به مسائل زیر شکم شده است بطوریکه بر پایه ذهن مریض و بیمار مقامهای این حکومت،دستگاه امنیتی این حکومت تنها خواهان برخورد با افرادی هستند که حداقل مثل آنها به این مسائل نگاه نمی کنند و این مقامهای فریبکار که هی به جوانان و مردم ایران در این زمینه هشدار برخورد کردن می دهند خودشان به اصطلاح اگر آبش باشد شناگر ماهری می باشند و کارهای بسیار کثیفی همچون زورگیری و تهدید به اذیت کردن برای رسیدن به اهداف شوم خود انجام می دهند.وضعیت اجتماعی ایران با چنین سیستمی که یه عده اراذل اوباش آن را اداره می کنند؛در سالهای آتی با توجه به بدتر شدن وضعیت اقتصادی مردم وخیم تر خواهد شد و این نوشته تنها هشدار وقوع وضعیت اسفبار اجتماعیست که از همین الان  بسیاری از علائم وقوع آن در ایران نمایان شده است

دولت روحانی صندوق پس انداز حکومت کثیف اسلامی ایران

باید توجه داشت حسن روحانی هم یک آخوند حقه بازی همچون خمینی،خامنه ای و هاشمی رفسنجانی است و این فرد مامور پاک کردن آثار ویرانگر دولت کودتای قبلی یعنی دولت احمدی نژاد می باشد.روحانی هم آمده است که همچون محمد خاتمی ساده لوح و سر سپرده نظام کثیف ولایت فقیه برای کسانی پس از سرکار آمدن خودش از جیب مردم پس انداز کند و در واقع در مقطع کنونی حکومت را از این بی پولی خطرناک نجات دهد و همچنین در شرایط اسفبار منطقه ای و به ضرر متحدانی همچون سوریه،حزب الله لبنان به نفع حکومت ایران کشور را اداره کند.حسن روحانی قصد دارد آثار مخرب بی کفایتی ها و بخور بخورهای آقازاده ها و مقامهای حکومتی در دولت گذشته را بر روی اقتصاد کشور از جیب مردم برطرف کند و با شعارهای توخالی و عمل نشدنی همچون آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی و بهبود شرایط اقتصاد ایران بدون جلوگیری از سرازیز شدن منابع و ثروت ایران به سوی سوریه،لبنان،فلسطین و سایر کشورها و گروههای تروریستی و مفت خور منطقه از جمله حماس،مردم را فعلا سرگرم کند تا اهداف شوم حکومت را بدین گونه و با توصیه صبر به مردم عملی سازد.حقیقت امر این است که این حکومت 36سال است که نتوانسته است حداقل خواسته های مردم را عملی سازد و هر دولتی هم که بر سر کار آمده است به نوعی در خدمت ماجراجویی های حکومت مذهبی نامشروع ایران بوده است و در واقع در این نظام فریبکار اسلامی دولت هم جزئی از این سیستم حقه بازی و فریبکاری می باشد که متاسفانه بیشتر به نفع استعمار بوده است تا به زیان آنها و به عبارتی می توان گفت بر سر کار بودن یا ماندن چنین حکومت مذهبی و بی کفایتی خواسته باطنی استعمار و قدرتهای جهانی می باشد چون هیچ حکومت و نظامی همچون نظام ولایت فقیه نمی توانست در طول این 36 سال برای آنها سود و منفعت داشته باشد

Sunday, May 11, 2014

دولت روحانی دولتی بدون تاکتیک و برنامه

دولت روحانی در تحقق بسیاری از قولها و وعده هایش بخصوص وعده های سیاسی و اقتصادی اش تا اینجای کار موفق ظاهر نشده است و  این امر ناشی از عدم داشتن تاکتیک و برنامه خاص برای رفع مشکلات پیش رو می باشد و مثل تیم فوتبالی می ماند که درست است بازیکنان در داخل زمین و مربیانش در پشت خط می خواهند به موفقیت برسند ولی چون کل تیم فاقد برنامه و تاکتیک خاصی می باشد پس در نهایت به نتیجه دلخواه نخواهند رسید و البته مخصوصا در تیمی که کاملا منسجم هم نباشد و در بین بازیکنان تیم بازیکنان نفوذی،خائن و جنایتکاری همچون پور محمدی وزیر دادگستری هم حضور داشته باشند.دولت روحانی تمام گمانه زنی ها را به سوی این موضوع برده است که تنها هدف سر کار آمدن این دولت سرسپرده خارج کردن حکومت و نظام فاسد ولایت فقیه از انزوای بین المللی است انزوای بین المللی که بدنبال آن مشکلاتی هم که برای متحدین جنایتکار حکومت(بشار اسد) و تروریستهای تحت حمایت نظام(حزب الله، حماس وغیره...)به وجود آورده است و بعد این دولت به اصطلاح معتدل متمایل به اصلاح طلب هم که در واقع خر حکومت از پل خواهد گذشت و نظام جنایتکار بشار اسد از خطر سقوط نجات پیدا کرد و تروریستهای حزب الله لبنان و حماس هم دوباره تقویت شدند؛باز همون آشو همون کاسه....در اینجاست که میزان سرکوبهای در داخل هم بیش از اینها خواهد شد و در واقع خارج شدن این نظام و حکومت مستید وحشی آخوندهای دوزاری از انزوای بین المللی و در نتیجه کاهش فشارهای تحریم بر روی این نظام منجر به بقای این نظام ضد بشری می شود و البته ناگفته نماند با سر کار آمدن دولت روحانی شرایط سیاسی،اقتصادی و آزادی بیان در ایران تا اینجای کار تغییر آنچنانی نداشته است و بعضا در مواردی همچون وضعیت اقتصادی کشور بسیار بدتر و وخیم تر هم شده است و در واقع در این مورد نه تورم کنترل شده و نه رشد نرخ بیکاری در سطح جامعه.(شرایط رکود تورمی) و در مورد وضعیت سیاسی هم موضوع حصرها،آزادی زندانیان سیاسی و فعالیت آزادانه احزاب هنوز در حاشیه قرار دارند.

Sunday, May 4, 2014

در سیستم فاسد ولایت فقیه همه برای هم نقش بازی می کنند!

در سیستم فاسدی همچون ولایت فقیه که بر پایه حیله و حقه بنا شده است حتی یک فردی که باطنا به خدا و پیغمبر دین دروغین اسلام هیچ اعتقادی ندارد هم می تواند برای ملت نقش بازی کند و خود را با حقه و ریا در این سیستم جا دهد...حقیقتا در سیستمهای اداری و سازمانی ایران چنین افرادی زیاد وجود دارد و کسانی که در واقع خرشان از پل گذشته است و موانع وارد شدن به این سیستم آلوده را از طریق حقه و حیله پشت سر گذاشته اند و در مقطع کنونی هم گور پدر صاحاب این کشور می گویند و از منابع و امکانات سیستمهای اداری و سازمانی کشور سوء استفاده کرده و اصلا هم دل به کار نمی دهند و دلیل این امر همان سیستم ناقص و فاسد ولایت فقیه می باشد که طی 36 سال بر ایران حاکم می باشد.انظام ولایت فقیه همه ایرانی ها را آلوده اصول و قوانین دروغین و بی پایه و اساس خود کرده است و ایران هیچ گاه نمی تواند با چنین نظامی به رشد و توسعه ای دست یابد چون در این  نظام کسی با کسی صادق نیست(حکومت با مردم و مردم با یکدیگر) و در واقع یکی از الزامات و مقدمات رشد و توسعه یک کشور در وهله ی اول این است که حکومت با مردمش صادق باشد و سپس مردم هم با یکدیگر صادق و رو راست باشند تا با اتحاد یکدیگر موانع را در جهت رشد و پیشرفت کشورشان از پیش رو بردارند و با این همدلی با یکدیگر در مقابل سختی ها مقاوم باشند این خصوصیات در نظام فاسد و سلطنتی ولایت فقیه دیده نمی شود چون اولا حکومت و نظام خود چشم پیشرفت مردمش را ندارد و دوما بدنبال آن مردم تحت امر و تقلید این نظام هم چشم     رشد و پیشرفت یکدیگر را ندارند و شدیدا نسبت به رشد و پیشرفت هم چشم به هم چشمی و تنگ نظری می کنند و  این آفتی است که توسط یک مشت آخوند دوزاری تشنه قدرت و تنگ نظر گریبان گیر مردم شده است                     

Friday, May 2, 2014

آیا مشکل ایرانیان با تغییر دولتها برطرف می شود؟

مطمئنا در سیستمی به نام سیستم سلطنت آخوندی(ولایت فقیه) حرف ازداشتن دولت  مضحک می باشد و مثل این می ماند در یک کلاس درس پیش یک معلم مفسر کلاس را همکاره امور بدانیم!در سیستم فاسد ولایت فقیه که توسط یک آخوند دوزاری یک دست و جنایتکار، یک کشور اداره می شود؛هیچ امکانی برای اصلاح وضع موجود وجود ندارد و اینکه فکر کنیم اگر دولتی عوض شد و دولتی دیگر سر کار بیاید وضع بهتر خواهد شد؛یک تصور بسیار ساده لوحانه و مضحکی در این سیستم زور ولایت فقیه می باشد...ایرانیان پس از سرکار آمدن دولت روحانی که خود دست نشانده خامنه ای با کمی اختلاف نظر می باشد؛در اوایل در تصور و انتظار بهبود اوضاع موجود بودند ولی پس از مدتی به این نتیجه رسیدند که ایراد از کل سیستم است و این سیستم زور آخوندی اصلاح پذیر نمی باشد...این کشور توسط خامنه ای و نهاد تروریستی سپاه قدس اداره می شود و منابع و ثروت با ارزش این سرزمین بسیار ارزان به سایر کشورها از جمله سوریه،لبنان،یمن و غیره...بمنظور قتل و عام مردم فرستاده می شود...منابع و ثروت این آب و خاک بمنظور جنگ افروزی و خرید تجهیزات و تسلیحات نظامی کشورهای استعماری همچون آمریکا،چین و کشورهای غربی از جمله انگلیس و روسیه فرستاده می شود و اگر بنا باشد دولتی با اختیار و اراده مستقل بمنظور اصلاح وضع موجود به خصوص از لحاظ اقتصادی بر سر کار باشد و در این زمینه قدم نهد پس چرا جلوی این همه غارتگری و چپاول ثروت و منابع سرشار این آب و خاک و متعلق به مردمش را نمی گیرد و چرا ماهیانه میلیاردها دلار برای حمایت از حزب تروریست لبنان و حکومت جنایتکار بشار اسد هزینه می شود در حالیکه مردم کشور ایران بایستی سر صف سبد کالا  یا سر صف عابر بانکها جهت دریافت چندرغاز یارانه بیایستند و چرا بایستی بنزین،گازوئیل و گاز و سایر حاملهای سرشار انرژی را همراه با افزایش قیمت شدیدی توسط مردم خریداری و مصرف شود تا نه دولت بلکه حکومت فاسد ایران از درآمد حاصل از این افزایش قیمتها در زمینه پیشبرد اهداف تروریستی خود در منطقه سوء استفاده کند...پرسش من از آن دسته افرادی است که به بهانه نجات ایران قصد دارند واقعیت ها را برای عموم وارونه جلوه بدهند و وانمود کنند که در این سیستم فاسد ولایت فقیه، دولت هم اختیار و اراده جدا از این نظام کثیف دارد!آیا مشکل ایرانیان با تغییر دولتها برطرف می شود؟

Thursday, March 20, 2014

ملی یا مذهبی!

برای من ملی بودن در کنار مذهبی بودن همخوانی ندارد چون در تصور و ذهن من ملی بودن همواره نشان از جدیت و مصمم بودن افراد در دفاع از آب و خاکشان و اعتقاد به توسعه و رشد سرزمین مادریشان را دارد البته این نوع اعتقاد هم باید حد و مرزی داشته باشد یعنی اینکه این امر تبدیل به فاشیسم و نژاد پرستی نشود و در واقع حد و مرزش تنها در سطح حفظ منافع کشور و جلوگیری از سوء استفاده کشورهای بیگانه از منافع ملی ما باشد.اساس مذهبی بودن بر خلاف اساس ملی بودن بر پایه توهم می باشد و بنظرم افراد مذهبی بر پایه همین توهم در زندگی مدام در حال کلنجار با خود هستند بطوریکه همواره برای انجام کارها به عوامل ماورا فکر می کنند که آیا این کار مورد قبول خدای خیالی و ماورایی خود است یا خیر؟مذهبی بودن بر خلاف ملی بودن دارای آن جدیت و مصمم بودن در انجام یا پیشبرد کارها نیست و متاسفانه در بین افرادی که مثلا به نوع مذهبی که در ایران هست یا عربستان و سایر کشورها است انتقاد دارند؛این توجیه وجود دارد که مذهبی که ما مد نظرمان است با این مذهب نظامهای فاسد کشورهای مذکور فرق دارد!برخی هم مذهب را برابر با تمام اصول موجود در زندگی می دانند و می گویند اگر نباشد هرکی به هرکی میشود و هر کس ساز خود را در این دنیا می زند یا مردم نسبت به رعایت حقوق هم بی اعتنا می شوند و خلاصه دوباره خوی وحشی گری و لشکر کشی در بین انسانها به وجود خواهد آمد....بنظرم مذهب از هر نوعی اسلام،مسیحیت و سایر ادیان ساخته دست انسانها چون ریشه در توهم یا عوامل غیر واقعی و غیر قابل حس دارد؛به عنوان اصول انسانی قابل تکیه نمی باشند و امروزه هم به خاطر رشد و پیشرفت سریع علم در تصور بسیاری از انسانها بیشتر شبیه به دکان یا مکانی برای کسب منفعت یک عده دیکتاتور شده است...از نظر نگارنده این یادداشت که خودش هم تا حدودی این حس را تجربه کرده است؛افراد مذهبی افراد بلاتکلیفی هستند که به خاطر حفظ موقعیت خود در پس از مرگ(از روی ترس از عذاب یا محروم شدن از لذتهای احتمالی)لذتها و فرصتهای دنیای قابل لمس و حس خود را فدا می کنند و این رویه گرامیداشت اجباری روزهای مهمشان(وفات،شهادت،ولادت و غیره...)خود نشان از بی منطق بودن مذهب مخصوصا مذهب اسلام دارد بطوریکه مثلا در روز خاصی مثل روز وفات یا شهادت فلان امام بایستی به اجبار گریه و زاری کنیم یا در یک روز شادی و مثلا ولادت فلان امام یا پیشوا به زور ابراز شادی به سبک مورد دلخواه یک عده حقه باز کنیم 

Monday, February 10, 2014

از کرده ی پدران و مادران خود کور و پشیمونیم

چه روحانی باشد چه احمدی نژاد چه تعداد پرچمها و بنرهای ویژه ی وقوع این انقلاب لعنتی 57 زیاد باشد یا چه صدای بلندگوی های ویژه دعوت مردم برای راهپیمایی بلند باشد؛ما از کرده ی پدران و مادران خود در سال 57 کور و پشیمونیم در واقع چاره ای جز این کار نداریم چون شاید ما هم اگر اون زمان در این حرکت و خیزش مفت و جوگیرانه شرکت داشتیم همین حماقت را می کردیم و دو دستی سرنوشت خود را به خمینی هندی می سپردیم و آخرش هم پش از اون وعده های احمقانه ی پول آب،برق و گاز رایگان... احمدی نژاد از طریق پرداخت چس یارانه و سپس روحانی هم با اعطای پوخ سبد کالا ملت را فریب دهند....خبرهای خوشی پس از روی کار آمدن دولت روحانی از محیط کسب و کار و شرایط معیشتی مردم به گوش نمی رسد و متاسفانه دولت فریبکار روحانی قصد دارد با وضع قوانین سختگیرانه و فشار بیش از  پیش بر وضعیت معیشتی مردم نابسامانی ها و بریز و بپاشهای احمدی نژاد به گونه ای از جیب مردم جبران کند! در محیط کسب و کار خبرهایی حاکی از کسر حقوق از کارمندان پیمانی ملی حفاری در ازای مرخصی های فوری و اضطراری می آید  که بسیار نا جوانمردانه است که این دولت فریبکار بخواهد کسری بودجه این حکومت مستبد اسلامی را از طریق فشار آوردن به شرایط معیشتی این کارمندان زحمت کش پیمانی ملی حفاری جبران کند کسانی که ارتباط آنها بصورت اغماری و تقریبا به مدت 14 روز با زندگی قطع می شود و در واقع زندگی زهرماری را در طی این مدت 14 روز کاری سپری می کنند...بگذریم...در کل این دولت هم برای حفظ این نظام بی خاصیت آمده است و برای حفظ آن دست به هر کاری می زند و بنابراین تنها با رفتن کل این سیستم و نظام ولایت مستبد فقیه مردم ایران روی پیشرفت و توسعه واقعی را به چشم خواهند دید و این حکومت هیچ گاه نمی تواند ایران را به جایی برساند

Saturday, February 8, 2014

آیا حکومت ایران حاضر است که حتی به قیمت ترویج افراطگرایی در منطقه سوریه را از دست ندهد؟

بسیاری از شاخه های تندرو القاعده توسط کشورها یا حکومتهایی حمایت مالی و تسلیحاتی می شوند و در اینکه ترویج افراطگرایی در بین مخالفان مسلح بشار اسد،سقوط این دیکتاتور سمج را به تاخیر انداخته است؛شکی نیست و در واقع این سیاست تا اینجای کار حداقل در جلوگیری  از حمله نظامی امریکا و غرب به سوریه موثر واقع شده است  ولی این خطر وجود دارد که حکومت مستبد ایران به قیمت ترویج افراط گرایی در منطقه حتی در داخل کشور ایران بخواهد از سقوط بشار اسد جلوگیری به عمل آورد!در یادداشتی در ماه های گذشته اشاره کرده بودم که گروه جیش العدل شباهتهای زیادی با گروههای مسلح تندرو در سوریه دارد و احتمال داده بودم که این گروه مسلح به اصطلاح مدافع حقوق ملت بلوچ و مردم سوریه از طرف کشورهایی همچون عربستان حمایت  شوند که پس از افشای اینکه گروه تروریستی داعش در سوریه توسط حکومت ایران حمایت می شود؛این احتمال را می دهم که شاخه هایی همچون جیش العدل هم به گونه ای کنترل شده توسط حکومت ایران حمایت می شوند و در واقع حکومت مستبد ایران قصد دارد با این کار به آمریکا هشدار دهد که در صورت سقوط بشار اسد در منطقه بیش از پیش درگیر جنگ با افراط گرایی و القاعده خواهد شد و شاید وقایعی که در لبنان و عراق هم در حال وقوع است چنین پیامی را برای آمریکا از طرف حکومت ایران در پی داشته باشد...حفظ سوریه برای حکومت مستبد ایران از حفظ خوزستان هم مهمتر است و واقعی بودن این ادعا از طرف برخی از جناحهای افراطی در ایران تا حدود زیادی صحت دارد چون در طول این سه سال جنگ داخلی در سوریه حکومت ایران تمام قد و بصورت دیوانه وار از حکومت بشار اسد جنایتکار حمایت مالی و نظامی کرده است و بعید نیست معامله ای که بشار اسد می خواهد در قبال حفظ قدرتش با آمریکا و غرب کند تا مرزهایی از خاک ایران هم کشیده شود و در نتیجه دامنه ی این ناامنی ها هم به بخشهایی از خاک ایران هم کشیده شود...در ماه های اخیر سیاست ترویج افراط گرایی  توسط بشار اسد بمنظور حفظ قدرتش در سوریه آشکارا افشا شده است و این ترس و احتمال را به وجود آورده است که دامنه ی اجرای این نقشه و سیاست را به خاک ایران هم گسترش دهند همانطور که پیش تر در لبنان،عراق و دیگر کشورها همجوار سوریه کشانده شده است

Sunday, February 2, 2014

خوشحال نیستم از آدم بودنم

خوشحال نیستم از آدم بودنم وقتی می بینم به اصطلاح آدمهایی را از سر و کول همنوعانی دیگر بالا می روند تا خودشان را از شرایط وخیم پیش رو نجات دهند...خوشحال نیستم از آدم بودنم وقتی جوانی مثل خودم را در آزمون استخدامی می بینم که وضعیت زندگی اش حتی از وضعیت زندگی من هم بدتر است.پدر و مادرانی که هم برای من و هم برای جوانی دیگر دعا می کنند براستی چه رقابت مسخره و عذاب آوری وقتی که کشورت از هر ثروتی غنی باشد ولی تنها به واسطه اینکه تنها عده ای می خواهند نسبت به دیگران متفاوت تر زندگی کنند وضعیت این چنین باشد...خوشحال نیستم از آدم بودنم وقتی جوانی را می بینم که دست و پا می زند که تنها بگوید که من هم حق زندگی کردن دارم و انتظارم را برای داشتن زندگی نه در حد ایده آل بلکه زندگی در حدی زیر استاندارد قانع کرده ام ولی هر چه تلاش می کنم به زندگی زیر سطح استاندارد هم نمی رسم و آن که برای رسیدن به این سطح از زندگی زهرماری مجبورم همنوع و رقیبم را بصورت ناجوانمردانه از مسیر یک زندگی آرام از طریق هل دادن،زیرآبزنی کردن و غیره....خارج کنم....چه عذابی دارد دیدن خانه های لونه کفتری کلان شهرها و بچه های بیسواد و بی هدف ولوو کوچه و خیابانها آخه مادر چه مرضی بود که این هم بچه بزایی و آخرش هم اینطور تنها در حد آماده کردن صبحونه،ناهار و شام کوفت و زهرماری بقیه اش رها بشن به امان کوچه و خیابانها...آخه وقتی تو و اون بابای تخم انداز منابع تامین نیازهای زندگی این همه  توله رو نداشتید خب غلط کردید این همه زرتی اوردید!خوشحال نیستم از آدم بودنم وقتی می بینم که آدمها در داخل یا خارج مرزها  توسط آدمهایی دیگربه فجیع ترین وضع کشته می شود و یا به عنوان شهید به بهشت می روند یا به عنوان یک مجرم به جهنم می روند یا اصلا اگه جو کمونیستی حاکم باشد که تخمشون هم حساب نمیشن

Saturday, January 4, 2014

در نقد از ضعف در خبررسانی بی بی سی فارسی

گویی همگی به پیک نیک رفته اند!تا خانواده ای از آنها در داخل کشور تهدید می شود هار و هوار راه می اندازند که به خانواده های ما فلان و بهمان گفته اند...انگار که آنها فراموش کرده اند که خبرنگاری و خبررسانی همواره عرصه  و شغلی پر ریسک و مخاطره بوده است و اگر کسی چنین شغلی را بر حسب علاقه انتخاب کرده باشد؛باید به همان میزان علاقه اش هم تحمل ریسک و خطر این شغل پر مخاطره را داشته باشد...بروبچ شبکه تلویزیونی بی بی سی سر تا پا پر از خطا و خبررسانی های  مبهم و ناقص هستند که پاره ای اوقات احساس می شود که در مواردی همچون پوشش جنگ داخلی سوریه یا همین درگیری های اخیر در عراق از عمد چشمان خود را بر پوششها و مصاحبه های پر واضح خبری شبکه های همچون العربیه فارسی می بندند و بسیاری از اخبار را تحریف شده در وب سایت بی بی سی منتشر می کنند مثلا العربیه و بسیاری از شبکه ها از طریق مصاحبه با شیخ و رهبر عشایر عراق گزارش داده اند که حساب  عشایر سنی مذهب متحصن با نیروهای مالکی نخست وزیر عراق و همچنین داعش جدا است ولی بی بی سی تنها در حد معرفی دو نیروی درگیر در عراق یک طرف تروریستهای تحت حمایت حکومت ایران،سوریه و عراق... یعنی داعش و یک طرف دیگر نیروی های مالکی خبررسانی می کند!بگذریم...به مستند بی بی سی در مورد جنگ داخلی سوریه نگاه می کنم و بر روی مستند سازی به نام هادی باغبانی زوم می کنم که با چه جرات و شجاعتی پا در این عرصه  خبررسانی گذاشته است و حقیقتا اعتراف می کنم که از این جرات و جسارتش بیش از تماشای تمام این مستند لذت می برم و در آخر هم جانش را پای این رسالت خبررسانی اش حتی برای اربابان جنایتکارش از دست داد!بروبچ نازک،نارنجی و نارنگی شبکه بی بی سی فارسی توجه داشته باشند که شغلی که شماها انتخاب کرده اید ممکن است چنین سرنوشت و عاقبتی هم در پی داشته باشد و اینکه شما دوستان خبرنگار و خبررسان!تنها پشت استودیو یا در مناطق آرام و خلاصه بوی گل و صدای بلبل خبررسانی می کنید مایه افتخار نیست پس بهتر است به جای خبررسانی ناقص و کپی و پیست از رسانه های حکومتی ایران تکون بدید خودتونو و مثلا بروید در فلوچه و الرمادی از دسترنج خودتون واسه مردم و ملت خبررسانی واقعی کنید...می دونم تنها یه ذره جرات و جسارت میخواد!